داستان فیلم لو میرود
توضیحات پایه:
فیلم فرشتهها با هم میآیند به کارگردانی حامد محمدی محصول سال ۱۳۹۳ درباره زندگی طلبهای با نام احمد و بازی جواد عزتی است که همسرش سه قلو باردار است و در شرایط بد اقتصادی به سر میبرد.
سه دختر به دنیا میآیند که یکی از آنها مشکلات تنفسی دارد و باید تحت مراقبت باشد. احمد قرار میشود در فیلمی نقش همان آخوندی که هست را بازی کند و این بازی کردنش سبب بروز حاشیههایی در حوزه و خانوادهاش میشود.
احمد در کنار کلاسهای حوزه، برقکاری ساختمان میکند، در خانه اجارهای مینشیند که یک پیرمرد ترک صاحب خانه است و در میانه فیلم به حج عمره میرود و هر روز از احمد میپرسد که آشنایی در فلان اداره ندارد.
مقدمه:
این که زنی بخواهد از شوهر طلبهاش به خاطر بازی در یک فیلم جدا شود واقعیتی است که وجود دارد و در آدمهای به شدت سنتی و متحجر امکان بروزش هست. همان طور که چند سال پیش یک خانم مشهدی تفکیکی از طلبهای به خاطر آن که فلسفه میخواند جدا شد!
الحمدلله سمت و سوی حوزه طوری است که علاوه بر آن که سخت گیریهای قبلی درباره ورود طلاب به عرصه هنر و فلسفه ندارد بلکه تشویق میکند.
زمانی ظرف آبی که پسر امام خمینی از آن در فیضیه آب خورده بود را میبردند و در بیابان خاک میکردند چون معتقد بودند کسی که پدرش فلسفه درس میدهد دهانش نجس است و به خاک مال هم رضایت نمیدادند!
مدرسه اسلامی هنر از جمله کارهای خوب حوزه است که همین تابستان دورههای خوبی از جمله فلسفه هنر و فیلمنامه نویسی و داستان نویسی دارد.
(همین الان میتونید سرچ کنید شما هم ثبت نام کنید)
اما قبلترها حوزه به این موارد بسیار گیر میداد و مثلا یک نقاشی از صورت زن کافی بود که باعث شود طلبه بازخواست شود.(این قضیه واقعا اتفاق افتاده)
نکات مثبت فیلم:
۱. نمایش زندگی یک طلبه به عنوان یک آدم از جامعه
گاهی تا میگوییم طلبه تصور میکنیم با موجودی غیر زمینی سر و کار داریم که وصله ناجور به مردم است.
اما حقیقتا طلبه یک آدم است که آمده به جایی به نام حوزه که در حال حاضر تفاوت آن چنانی با دانشگاه ندارد الا در سبک آموزش و لباس مخصوص.
طلبههای بسیاری هستند که با مشکلات مالی متعددی سر و کار دارند و بر خلاف هجمهای که علیه سازمان روحانیت است ضعیفترین قشر مردم همین طلاب هستند. شهریهای که طلاب متاهل تا ۶ سال اول میگیرند چیزی در حدود ۳۰۰ تومان است.
دیگر خودتان حساب کنید...
۲. نشان دادن اخلاق و زی طلبگی
اگر چه احمد مشکلات مالی متعددی دارد اما از عزت نفس بالایی نیز برخوردار است. نمینالد، غر نمیزند، تلاش میکند تا پیش برود و وظیفهاش را انجام دهد. بد اخلاقی نمیکند، مگر جایی که مجبور شود. متواضع است و توکل میکند.
۳. ورود طلبهها به عرصه رسانه
احمد به عنوان یک طلبه اگر چه از فیلم و سینما چیزی نمیداند، اگر چه به خاطر مشکلات مالی است اما باز فیلم دارد تصویر یک طلبه را نشان میدهد که وارد عرصه بازیگری و فیلمسازی شده و چیزی است که امروزه به شدت به آن نیاز داریم که افرادی متدین عالمانه و عاقلانه وارد عرصههای هنری شوند، مخصوصا طلبههای انقلابی.
۴.نشان دادن سختیهای طلبگی و هجمهها
خیلی سخت است که هم مشکلات مالی داشته باشی و هم از خیلیها فحش بخوری. این فیلم خوب نشان داد که طلبهای که به هیچ جا متصل نیست و نه پولی میگیرد و نه در ارگانی کار میکند باز هم افرادی هستند که اذیتشان کنند. مثل صحنهای که موتوری وحشیانه به سمت خودش و خانمش میآید.
آن قدر آدم مخلص و بی ریا دارد در این سازمان روحانیت کار میکند و خون دل میخورد که بی انصافی است اگر دو نفر مثل قاضی منصوری ملعون یا احمد مازنی بی غیرت که با موگرینی عکس گرفت یا همین چندتایی که توی چشم هستند مثل ریش خاکستری معروف که وعده ۱۰۰ روزه میدهد و بعد یادش میرود و صبح جمعه میفهمد چه خبر است، بی انصافی است به خاطر چند آدم فاسد که لباس ما را دزدیدهاند همه را یک کاسه کنیم.
نواقص فیلم:
من دست آقای حامد محمدی را هم میبوسم، این موارد انتقادهایی است که به فیلم دارم که شاید اگر نبود اثر بهتری داشتیم:
۱.وقتی نصفه شب نرگس دختر نوزاد از حال میرود و احمد و زنش سریع او را به بیمارستان میرسانند و در خیابانهای خلوت میدوند، که واقعا سکانس تکان دهندهای است دو بچه دیگر در خانه تنها میمانند. نمیشود بچه نوزاد را تنها گذاشت و این یک نقص خیلی بزرگ بود.
۲.بخشی که احمد با سپه شور روحانی درگیر میشود حالا یا نسخهای که من دیدم ناقص بود یا که اصلا نفهمیدم چه شد که به آن جا رسید. نقش مخبر داشته که مسئول مدرسه بازخواستش کرده بوده یا که چیز نامربوطی گفته که قابل فهم نبود و اگر هم بود نیاز به شرح و بسط بیشتری داشت. کنش بازیگر افتضاح بود و ضعیف طوری که حس کردم لحظاتی وارد ژانر گنگستری شدم!
۳. ما فقط یک صحنه از بزرگتر شدن سه قلوها میبینیم. پرداخت و سیر رسیدن به این نقطه ضعیف بوده، انگار که سازنده میخواسته ۱۰ دقیقهای سر و ته فیلم را در بیاورد، برخوردش با سپه شور و بعدش بزرگتر شدن سه قلوها وصله ناجور فیلم بود.
۴.فضا سازی فیلم میتوانست طور دیگری باشد. نمیدانم چه اجباری است که طلبهها این طوری در فیلمها تصویر میشوند که یک شخصیت بچه مثبت گوگولی هستند که کلا از محصولات دنیای مدرن پرت هستد و در دخمهها و خونههای قدیمی زندگی میکنند و مثل گداها زندگی خود را میگذرانند.
اگر هم خواستند مدرن تصویر شوند میشوند فیلم مزخرف و حال به هم زن و غیر واقعی پارادایس که آشغال به تمام معنا بود و اصلا ارزش نقد ندارد.
مشکل اصلی ما در حوزه این است که گوشی تلفن را از دست طلاب تازه ورود بگیریم و از اعتیادشان به فضای مجازی کم کنیم، مشکل این است سر کلاس گوشی نیاورند و باهاش کار نکنند، در حالی که تصویری که ما از طلاب میبینیم همیشه آدمهای سنتی پرت از جامعه هستند.
البته همراه دنیای جدید بودن به این معنا نیست که از عقاید خودمان کوتاه بیاییم و مثل آقامیری با حذف جهنم! بخواهیم کسی را جذب کنیم یا با زن مشکل داری همخوانی کنیم.
طلبه فیلم بیش از حد بچه مثبت است، وسط فیلم برداری یکهو سوار ماشین دختر همسایه میشود برای این که مثلا رویش نمیشود که نه بگوید یا که میترسد بگوید دارد در فیلم بازی میکند.
طلبه چیزی نیست که واقعا فیلمها در تصورات ما ساختهاند. طلبه یک آدم سر به زیر نیست که ریش فابریک داشته باشد و صرفا در اندرونی در حال قرائت قرآن باشد.
طلبه طراز لازم باشد زبان خارجه یاد میگیرد، لازم باشد فیزیک میخواند، لازم باشد فیلم سینمایی خارجی میبیند، لازم باشد رمان خارجی میخواند و در کنار تمام عرصههایی که وارد میشود و خبر نداریم، شبها در نماز شب اشک میریزد که روزها فریاد بزند بر سر کجیهای جامعه. این طلبه است نه آدمهای امل خشک مقدسی که بهمان نشان دادهاند
خیلی ممنون که مطالعه کردید.