سکوت

مرغ سحر ناله کن

لباس روحانیت آری یا خیر؟

سه شنبه, ۷ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۱۷ ب.ظ

می‌گویند وقتی غریبه‌ای به دنبال پیامبر می‌گشت و وارد جمعی می‌شد نمی‌توانست پیامبر را از بغل دستی‌اش تشخیص دهد. این مطلب یعنی این که پیامبر لباس قوم خودش را می‌پوشیده است و لباس عربی ذاتا ارزشی ندارد. همچنین حضرت زهرا نیز چادر مرسوم را سر نمی‌کردند و پوشش‌شان عبای عربی بوده.

استدلال افرادی که می‌گویند باید لباس روحانیت پوشید این است که این لباس پیامبر است و لباس اصلی هویت ایرانی اسلامی ما قبل از کشف حجاب اجباری رضا خان و ورود شلوار و پیراهن همین عبا و قبا بوده.

همچنین خاطره‌ای که از علامه طباطبایی نقل می‌شود که مشکلات مالی بسیاری داشتند و یک دفعه یک نفر در خانه‌اش را می‌زند و می‌گوید: مگر از فلان سال تا به حال ما هوای تو را نداشتیم؟

و بعد وقتی علامه حساب می‌کند می‌بیند زمان مذکور از زمانی است که لباس روحانیت پوشیده و آن شخص هم که اسمش شاه نعمت الله ولی بوده خیلی سال پیش مُرده  و یکی از عرفای بزرگ بوده.

از این طرف استاد رحیم پور ازغدی را داریم که با وجود علم در حد اجتهاد و ارائه رساله عملیه لباس نپوشیده است. شخصا فکر می‌کنم عنوان یک دانشجوی مذهبی انقلابی خیلی بیشتر از عناوین آخوند و روحانی و طلبه با لباس خاص خود وجهه بهتری پیش مردم دارد.

با تمام این صحبت‌ها نظر شما چیست؟ وقتی یک آخوندی را می‌بینید چه حسی پیدا می‌کنید؟ آیا این لباس باعث نمی‌شود مردم فکر کنند روحانیت تافته جدا بافته است و از خودشان جداست؟

  • جواد انبارداران

نظرات (۳۰)

باهات موافقم
منم مثل خودت وقتی کسی رو با این لباس می بینم حس خوبی بهش ندارم مگه اینکه بشناسمش!
به نظرم با توجه به اینکه اسلام هماهنگ با شرایط زمان هست، بهتره... نمیدونم! هم فوایدی داره هم ضررهای خاص خودش...
پاسخ:
ممنونم از نظرت
پس موافقی که نباشه
اگه لباس از عنوان حذف میشد خیلی بهتر میشد
روحانی یعنی چی یعنی بقیه مادی اند؟
پاسخ:
محمد حسین
از دقت شما سپاسگزارم
لباس روحانیت معناش مشخص است و منظور لباس صنف خاصی است
اگر میشه نظرت رو بگو درباره اصل موضوع
دید بدی نسبت به روحانیت ندارم
با این زمینه فکری وقتی ملبس ها رو می بینم عموما بیش از اونکه وحشت کنم یا احتمال بدم طرف ممکنه باطن و ظاهرش یکی نباشه تصور می کنم فردیه که در راه سوق دادن جامعه به مسیر درستی که خودش بهش رسیده تلاش میکنه
(مثال تقض کم نیست این وسط ولی من تعداد این آدم ها رو بیشتر می دونم، اگرچه ممکنه چیزی که به نظر اونها درسته با دریافت من متفاوت باشه)
با این وجود به نظرم اگر تقدسی برای این لباس مفروضه در جامعه شاید بهتر باشه سختگیری بیشتری بشه نسبت به پوشیدنش و ملبس شدن انقدر راحت نباشه که هرکی از راه رسید و چندتا سطح گذروند بتونه جامه ی روحانیت بپوشه
+مسئله ی نگاه جامعه به روحانیت چیزی فراتر از لباسه...
من تصورم اینه که لباس نپوشیدن تأثیر چندانی نداره
عمومی که خودشون رو اصلاح طلب می دونن عموما دل خوشی از روحانیت ندارن
ولی ملبس هایی دارن که خیلی بهشون اراتمندند!
مردم دنبال کسی میرن که حرفهاش با تمایلتشون قرابت بیشتری داشته باشه
میخواد پناهیان باشه،رحیم پور ازغدی باشه یا نه خاتمی باشه، ابطحی باشه یا آقامیری...!
این هم دید کاملی نیست قطعا ولی صرف لباس هم مسئله ی خیلی مهمی نیست
اینطور نیست که هرکسی ملبس بود دافعه ی زیادی نسبت بهش وجود داشته باشه
به زعم بنده محبوبیت امثال جناب ازغدی بیش از اونکه به ملبس نبودنشون برگرده به مستند بودن حرف هاشون و عدم اعمال سلیقه و نظر شخصی در سخنرانی هاشون بر میگرده...
پاسخ:
همه حرفاتون درسته و قبولشون دارم
ولی
آخر سر نگفتید آری یا خیر؟
  • رفیقِ نیمه راه
  • هیچگونه فکر منفی به قشر روحانیت ندارم
    البته در هر قشری بلاخره چندتا کثافت پیدا میشن
    مثلا تو سپاه پر جاسوس تو حوزه پر آدم کثیف اما تصور بدی ندارم
    پاسخ:
    پس نظرت مثبته که باید این لباس باشه؟
    خیر
    پاسخ:
    پاسخ قاطع و محکم
    حالا یک توضیح کوچیک میدید چرا؟
    خب گفتم دیگه
    نظرم درباره اصل موضع همینه
    که خانه از پای بست ویران است
    اصلا صنف خاصی با این عنوان و حالات ناجوره یه کم
    پاسخ:
    فک میکنم ذهنت امکان بازگشت به محسوسات و اعتباریات و مجازیات نداره :/
  • کاکتوسِ خسته
  • با توجه به عکس ها و اطلاعات محدودم این لباس و حتی عمامه در زمان قاجار و حتی بعد تر یک پوشش مرسوم بود و حتی یک تاجر عمامه به سر داشت..
    با اینحال نظر دقیقی برای بودن یا نبودنش ندارم و وقتی یک روحانی را با لباسش می‌بینم، احساس خاصی ندارم! مثل بقیه ی مردم!
    پاسخ:
    خب خدا رو شکر
    دارم امیدوارم میشم
  • آقای سر به‍ راه
  • لباس اخوند برای من نشانگر یه داوطلب کمک کردن و رفع گرفتاری البته بعضیاشون سلول های گسسته تهتانی شون باعث میشه کمکی نکنند:/
    پاسخ:
    چه نگاه خوبی
    با این حساب بپوشم بیام سیستان :))
    قرن‌ها پیش وقتی خیلی بچه بودم، دست تو دست مامانم، تو خیابون راه می‌رفتیم، یه آقایی دیدم که لباساش عجیب بود، یه چیزی هم روی سرش گذاشته بود. به مامانم گفتم: مامان این عموهه امامه؟ برم بوسش کنم؟ مامانم خندید و گفت نه دخترم امام نیست. گفتم چرا دیگه مامان شبیه همون عکس تو کتابه که بهم گفتی امام علیه بوسش کن. مامان گفت نه عزیزم امام نیست، به این عموها می‌گن حاج آقا. این آدم‌ها حرف‌های خوب‌خوب می‌زنن و سعی می‌کنن آدمای خوبی باشن. گفتم مامان چرا همه‌ سعی نمی‌کنن آدمای خوبی باشن؟ یعنی فقط این آدما باید خوب باشن؟ مگه خودت بهم نگفتی تو همیشه باید آدم خوبی باشی. مامانم چند دقیقه سکوت کرد و بعد گفت: چرا سمیرا جان! همه باید خوب باشن ولی این آدم‌ها چون لباساشون شبیه امام‌هاست، باید خوب‌تر باشن. گفتم مامان یعنی مثل امام علی مهربون هم هستن؟ مامانم اینجا دیگه جوابمو نداد و دستمو کشید و از کنار عموهه رد شدیم. من زل زدم تو صورت اون حاجی. بهم لبخند زد، منم بهش خندیدم.
    مامانم همیشه آدم مذهبی بود و از خوبی این عموها می‌گفت، اما بابام نه. هر وقت این عموهارو می‌دید، اخم می‌کرد، زیر لب چیزی می‌گفت و رد می‌شد. یه بار بهش گفتم بابا این عموها مگه آدمای خیلی خوبی نیستن، پس چرا تو وقتی می‌بینیشون ناراحت میشی؟ بابام گفت دخترم خوبی و بدی آدما رو از قیافه و لباساشون نمیشه تشخیص داد.‌ گفتم مامان گفته این آدما باید بهتر از بقیه باشن و هستن. گفت: مامانت بهت نگفت اگه بهتر نباشن اون وقت تکلیف چی میشه؟
    من نفهمیدم بابام اون روز چی گفت. چون عصبانی بود، دیگه سوالی نپرسیدم و به درختای کنار خیابون زل زدم و به این فکر می‌کردم که اصلا چرا همه نمی‌تونن آدمای خوبی باشن؟!
    چند قرن بعدش که سر و کله‌ی منم بین آدم‌بزرگ‌ها پیدا شد، هنوز نگاهم نسبت به این عموها پر از تناقض و دوگانگی بود. آخه هر روز یه چیز جدید از این جنگل مولا، می‌دیدم و می‌شنیدم. اما احساس غالبم همیشه این بود که این آدما، با این لباس یه دایره دور خودشون کشیدن که در امان باشن. درست مثل اینکه وسط میدون جنگ، هیشکی حتی لباس درست و حسابی هم تنش نباشه، بعد یه عده باشن با زره و کلاه‌خود و سواره‌نظام‌های آهنی که هیچ تیر و آسیبی بهشون نرسه، بهشون آبرو و اعتبار و اهمیت و قدرت بده و عین خیالشونم نباشه که این همه آدم نه لباس درست و حسابی تنشونه نه دست و بال سالمی دارن که بتونن از خودشون دفاع کنن چه برسه به سلاح که یه چیز اعیونیه وسط میدون جنگ!
    نمی‌دونم چرا همچین احساسی پیدا می‌کنم. اما بازم قبل از هر چیزی این سوال تو ذهنم می‌چرخه که چرا همه نمی‌تونن آدمای خوبی باشن؟!
    نمی‌دونم، نگاه بقیه‌ی مردم نسبت به این عموها شبیه منه یا نه، ولی فقط می‌دونم این لباس با همه‌ی حرمت و ارزشش به خاطر انتساب به رسول رحمت، به نظرم امروزه سنخیتی با خود حضرت نداره. اون عموهایی که خوب نبودن و از این لباس سوءاستفاده کردند، کم نبودن. شاید همون ذهنیت که این آدما باید خوب‌تر باشن، با خوب‌تر نبودن بعضیا، چنین افکاری رو به محض دیدنشون، به ذهن امثال من میاره. به نظر من کسی که می‌خواد حقیقت رو به دیگران بشناسونه نباید دور خودش حصار بکشه چه با لباسش، چه ادبیات گفتاریش، چه حتی رفتارهاش؛ که کسی حتی جرأت نزدیک‌شدن بهش رو نداشته باشه. این شکل متفاوت بودن رو دوست ندارم. خود من از حرف‌های عادی یه عالم معمولی که ظاهرش عین بقیه‌ی مردم باشه و تا جایی که بشناسمش، در حد علمش عمل کنه و اسم و رسمی هم برا خودش نتراشیده باشه، بیشتر از هر روحانی که با کلی دبدبه و کبکبه و لحن و شکل خاص، منبر بره و بخواد بزرگترین حقایق عالم هم بیان کنه، بیشتر تحت‌تاثیر قرار می‌گیرم. چون اگه از اون آدم خطا و گناهی ببینم، پای لباس و دینش نمی‌ذارم، از دینش زده نمیشم و نمی‌گم این دین همینه. با دیدن هر لباس این شکلی ذهنم شرطی نمیشه.
    راستشو بخواین الان دیگه زمونه‌ای نیست که آدما مثل قدیم فکر کنن این آدما لزوما خوب‌ترند و اهل حقند. شاید اصلا دیگه خیلی هم آدما به دنبال حق نیستن، چون به اسم حق، کم ناحق ندیدن. اما یه چیزی که هست اینه که بالاخره هر آدمی اگه اهل اخلاص باشه، اگه واقعا با دین به دنبال اسم و رسم و نون و نوا و وجهه و آبرو نباشه، تو راه علم و حقیقت، برای فهم راستین و بدون تعصب‌های کورکورانه و تقلید، مجاهدت کرده باشه، این آدم نفسش حقه، جذبه‌ی عشقش دل‌های آماده رو بدون هیچ جار و جنجالی می‌گیره و همراه خودش می‌کنه. بین خود مردم نفس می‌کشه و راه می‌ره و حشر و نشر می‌کنه، بدون اینکه باطنا جزو اون‌ها باشه( عین حضرت رسول). نمیاد با لباس خودشو از بقیه سوا کنه و برای تعلیم هم‌شکلای خودش فقط آموزش ببینه و بگه بقیه مردم برن به درک چون نفهمن، مردم باید بیان زبون مارو که متعلق به قرن‌ها قبله بفهمن و با ما راه بیان.
    من الان از اون عموهای ترسناک می‌ترسم و هر حرفی که می‌زنند، احساس می‌کنم برای حفظ موقعیت خودشونه و دغدغه‌ی فهم و هدایت منِ نفهم رو ندارند. این احساسم وقتی بیشتر شد که می‌دیدم بعضیشون خیلی راحت تونستند جای حق و باطل رو عوض کنن و هیچ اتفاقی هم نیفته. الان احساسم اینه نمی‌دونم چند قرن دیگه که بگذره چه احساساتی پیدا می‌کنم...
    ( فکر کنم با این‌کامنت تا چند ساعت دیگه بریزن دم خونمون :)) میشه اگه شما با اون برادران بزرگوار سر و سری دارید، منو لو ندید، قول میدم بشینم گوشه‌ی دارالمجانینم فقط شعر بگم:)
    پاسخ:
    همین که شما نوشتی میشه یک داستان کوتاه باشه :))
    بفرستیم برا جشنواره های داستانی حوزوی
    ما که سر و سری نداریم
    خودمون هم میترسیم گاهی بریزن کت بسته ببرنم
    پس پاسخ شما نه هست :/
    خیلی ‌ها واقها طوری این لباس رو کثیف کردند که دیگه جای دفاعی باقی نمونده
    فقط میشه گفت من هم یک آدمم جزو مردم که سعی میکنه خوب باشه! و این خوب بودن ربطی به لباس نداره
    من حس میکنم وقتی یک روحانی رو می‌بینم با یک آدم بیکار بیسواد متحجر روبرو هستم که نمیتونه نسل جدید رو درک کنه و نوع حرف زدنش و ادبیاتش عجیبه و غیر از خودش و چندتای دیگه کسی رو تحویل نمیگیره
    توی همه صنف ها آدم خوب و بد داریم چه صنف طلا فروشها باشه چه صنف روحانیون
    ولی نمیدونم یا روحانیت نتونسته اونجور که باید واسه خودش وجهه ایجاد کنه یا یه عده کمر همت بست تا این قشر رو تو چشم مردم بد جلوه بدن یا شاید هم وارد شدن روحانیت در حوزه های غیر تخصصیشون باعث این امر شده که وقتی یه آخوند میبینیم حس خوبی بهمون نده
    منم موافقم که لباس حذف بشه و با عملشون خودشون رو تو دل مردم جا کنن
    پاسخ:
    ولی بد بودن توی صنف روحانیت خیلی خیلی بده
    تصوری که از سازمان روحانیت دارم چون خیلی موضع حساسیه اینه که مثلا یک آخوند فاسد توانایی خراب کردن وجهه ۱۰ هزار نفر دیگه رو داره
    ولی این چیز مثلا در صنف بانکدار این طوریه که یک فاسد شاید نهایتا توانایی خراب کردن وجهه ۱۰ تا بانکدار رو داشته باشه
    منظورم رو نمیدونم رسوندم یا نه؟ چون سازمان روحانیت جایی است که افراد دعوی خوب بودن و مرد خدا بودن و جانشین پیامبر بودن دارند
    و ۱۰۰ آخوند فاسد و بد نام از مسئولین حکومتی توانایی تخریب کامل این لباس رو دارند که دیگه جایی برای پوشیدنش باقی نمونه
    نهایتا با ملبس بودن بیشتر موافقم
  • آقای مهربان
  • سلام
    یادمه یکی از دوستام میگفت چرا آخوندا با لباس کارشون توی جامعه ظاهر میشن؟ مثلا مکانیک ها هم باید با لباس کارشون بیان توی جامعه و پزشکا هم باید با روپوش راه برن؟ :)
    پاسخ:
    سلام
    آخه آخوندها همیشه مشغول کار هستند و کالایی هم کا باهاش کار می‌کنند روح مردمه
    برای همین باید همیشه با لباس‌شون ظاهر بشن :))
  • رفیقِ نیمه راه
  • لباس روحانیت به معنای اینه که شخصی که این لباسو بر تن کرده در دین تعمق داشته و دروس دینی رو عمقی تر از بقیه خونده. و به طبع باید اخلاق مهربان و به دور از هرگونه بدی داشته باشه :)
    مثل امام جماعت مسجد جامع محل ما "سید" که تمام موهاش سفیده و وسط سخنرانی هاش عجیب مهربانانه به من نگاه میکنه :) شاید متوجه میشه چقدر دارم با جون و دل به حرفای قشنگش گوش میدم و عشق میکنم :)
    حتی یکبار هم رای گیری مجلس بود اومد با من دست داد و احوالپرسی کرد :) میخواستم بگیرم بغلش کنم و ببوسمش که نمیشد :/
    به نظرم این لباس بلاخره نشون از این میده که (به طور پیش فرض) شخص اطلاعات زیادی از دین داره و اخلاق و رفتار والایی داره. بلاخره هر قشری لباس مخصوص خودشو میپوشه :) اگه به یه لباس اعتراض وارد میکنی به نظرم سر صف ترین لباس برای اعتراض اون شلوار لی های پاره و تنگه نه این لباس آدمهای مهربون :) (البته خودتو جمع نبند 😒)
    پاسخ:
    پس نظرت خیلی نسبت به لباس روحانیت مثبته
    اعتراض می‌کنم چون معتقدم نباید نباشه و عقلانی نیست و اگر لباس روحانیت و شهریه و وجوهات نبود خیلی حرف‌ها پشت سر روحانیت کمتر بود.
    سلام
    چقده عجیب بود برام این صحبتاتون، اگر طلبه نبودین عادی تر به نظرم میومد، یاد اون فیلمه افتادم که در مورد این‌موضوع بود...
    حالا من از همسرم شاکی میشم وقتی بی لباس میچرخه! با اینکه بعضی جاها برامون شاید دردسر داشته باشه، اما بازم‌کیف می کنم کسی رو میبینم که مقیده همه جا با لباس بچرخه! حتما تو این دوره خیلیییییی حرف میشنوه، حتی ممکنه صدمه ببینه، اما ایستادگی میکنه و همه می دونند چه کاره است‌و مسئوله در مقابل علمش!
    بحث مفصلیه و در چند کلمه نمی گنجه...
    طلبه ی بی لباس رو معمولا آدم غیر مسئول میدونم!!!!! حالا ممکنه نوادری مثل آقای ازغدی هم باشند که با اینکه بی لباسن دست از جهاد برنداشتند، اما عموما برای فرار از مسئولیت لباس نمی پوشند!
    البته بگم که من خودم به طلبه های اهل علم دور و برمون که میرسم تیربارانشون می کنم با تقدهام، اما به نظرم داریم تحت تاثیر تبلیغات منفی قرار می گیریم و وا میدیم...
    پاسخ:
    بدون لباس روحانیت نمیشه آدم مسئول باشه و چه بسا به خاطر اعتقاداتش صدمه ببینه؟
    یعنی برداشت شما اینه که مسئولیت فقط زمانی روی دوش یک مسلمان، طلبه، مومن، انقلابی و ... میاد که این لباس رو بپوشه؟
    چرا فکر می‌کنید این که میگم نپوشیم برای فرار از مسئولیته؟
    وقتی پیامبر لباس قومش رو می‌پوشید چرا ما نباید لباس قوم‌مون رو بپوشیم؟
  • میرزا مهدی

  • سلام
    لباس روحانیت؟ بلی.
    یه کم طولانی نویسی کنم باز؟
    مردم شما رو بر اساس ظاهرتون قضاوت میکنن. به نظرم کلا 95 درصد تاثیر اولیه بر دیگران به نوع لباس و آراستگیِ شما بستگی داره.
    تو علم بازاریابی میگن از افراد برتر سازمان الگو بگیرید تا مردم به شما اهمیت بدن. مثلا اگر برای فلان بیمه پرزنت میکنید و فلان بیمه یک لباس سازمانی داره و یه نوار طلایی هم رو کت یا مانتوشونه، پس تو نمیتونی بیای بگی من متفاوتم و نمیخوام مثل بقیه باشم. اگر نباشی، نمیتونی عمیقا کارت رو انجام بدی. مردم، بیمه فلان و افرادش رو اینطوری شناختن. وقتی تو نوع پوشش اونا رو قبول نداری، چطوری میخوای مردم رو قانع کنی چیزی که درمورد اون بیمه داری میگی، مطابق میل بیمه و افراد برتر اون سازمانه؟
    خوب اگر فرض کنیم طلبه ها و روحانیون هم دارن اسلام رو تبلیغ میکنن که قطعا هم همینطوره و کارشون پرزنت کردنِ مردمه، پس باید لباسشون لباس سازمان یافته و چیزی باشه که در قلب و اعتقاد مردم رسوخ کرده. آقای ازقندی در جایگاه استاد دانشگاه میتونه ملبس نباشن. اما مثلا عزیز دلم آقای انبارداران اگر بدون لباس روحانیت بخواد بشینه یه عده رو ارشاد کنه، قطعا در وهله ی اول با جمله ی معروفِ "جمع کن مینیم بابا" مواجه میشه و تا بخواد ثابت کنه که بابا منم از بار علمیِ زیادی برخوردارم، مجلس به هم خورده و رفته....
    (خصوصی: جواد! وسط نوشتن دیدگاهم مشتری پشتِ مشتری اومد و کلا رشته ی کلام از دستم در رفت...حتی میشه این کامنت رو ارسال هم نکنم. ولی چه کنم که شیفته ی دیده شدنم و باید کامنتم زیر پُستت دیده بشه) D:
    پاسخ:
    سلام
    اسلام توصیه نکرده اگر سازمان روحانیتی شکل گرفت حتما این لباسش باشه
    نه در گفتار و نه در حرکات و سکنات معصومین چنین چیزی نبوده و معصومین دقیقا لباس قوم خودشون رو میپوشند و قابل تشخیص از بغل دستی‌شون نبودند
    ولی خب مواردی بوده که لباس خاصی میپوشیدند مثلا امام علی قبای زرد در هنگام نگرانی میپوشیدند یا در جنگ صفین عمامه پیامبر رو به سر گذاشتند
    این لباس مسلمین است نه لباس اسلام و نظر اسلام شاید مخالف لباس پوشیدن خلاف جامعه هم باشه
  • رفیقِ نیمه راه
  • دی دی دی دینگ
    اشتباه داری میزنی داداش
    به قطاری که حرکت نکنه سنگ نمیزنن
    به جای غر زدن آستانه تحملت رو از حرفای مردم ببر بالا و اون ایمان که الان حکم آتش داره رو تو مشتت نگه دار. میسوزی میسوزم اما باید بسوزیم تا بعدا نسوزیم :)
    پاسخ:
    چی میگی زبون بسته؟
    مگه قطار برای حرکت کردن باید حتما عبا عمامه بپوشه؟
    حرف مردم بره به جهنم، بحث تاثیر گذاریه، آیا این لباس تاثیر گذاره یا نه
    آیا نگاه به این لباس مثبته یا منفی؟
    آیا شخصا دوست داری یا نداری؟
    چرا به من تهمت ضعف آستانه تحمل و بی مسئولیتی میزنید؟
  • رفیقِ نیمه راه
  • و اینم بگم سر شلوار لی پاره کم ترین بحثه :)
    اما سر لباس روحانیت بیشترین حرف :)
    غر نزن داداش...
  • آقای مهربان
  • خب ماشینم تو خیابون زیاده، آدم هم زیاده :)))
    پاسخ:
    انسان توحیدی نسبت به هر چیزی که در جامعه و دنیاش اتفاق میفته موضع داره
    حالا اگر منکری اتفاق میفته مسئوله و باید وارد بشه چه اون لباسو پوشیده باشه چه نپوشیده باشه
    دلیل اون‌ها رو نقل کردم و الا گفتم، خودم اصلا موافق تلبس نیستم
  • عـلیـرضـ ـا
  • السّلام یا جوادا!
    بنظرم باید معنای لباس داشتن روشن بشه.
    ما هنوز نفهمیدیم که فلسفه ی لباس روحانیت داشتن چیه؟ اونوقت داریم سر بودن یا نبودنش بحث میکنیم.
    بعضیا میگن عمّامه گذاشتن به دلیل اینه که عمّامه از جنس کفنه و به این معناست: یک روحانی در همه حال، آماده ی مرگ در راه خداست.
    پاسخ:
    سلام علیک 
    کاش از روی شما چند تا کپی میزدیم هر روز توی سطح جامعه پخش میکردیم
    کمتر کسی بود که بیاد درباره خود موضوع حرف بزنه نه به شخص من گیر یده و نه به حواشی بپردازه
    عمامه مستحبه که جزو کفن باشه
    وقت نماز خوندن هم عبا انداختن مستحبه و هم این که با عمامه باشه و یک لبه عمامه باز بشه و روی شانه انداخته بشه
    ولی باز لزومی نیست با این لباس در جامعه ظاهر بشیم
    لباس عرفی و معمول مردم همین پیراهن و شلواره
  • عـلیـرضـ ـا
  • من خاک پای شمام.
    اینم همینجوری به ذهنم اومد، وگرنه میخواستم یه نظر مزخرفتر بذارم که نشد.
    خُب اگه فقط اینه که دیگه مشکلی نیست. انس گرفتن با مردم هم مستحبّه، دردشون رو دونستن و حرفشون رو درک کردن هم مستحبّه و... الان هم داریم و قبلاً هم داشتیم از این نمونه. مثال امروزش، استاد پورازغدی (آخرش نفهمیدم که فامیلی ایشون، رحیم پور بود یا پور ازغدی!) و آقای محمدرضا زائری. قبلاً هم مرحوم صفایی حائری (اینطور که در عکسها معلومه) در خیلی از جاها بدون لباس و عمامه میگشتن.
    امّا بنظرم به طور کلّی نباید برداشته بشه. مثلاً شما فرض کن رهبری یا آیت الله سیستانی لباس و عمّامه رو بردارن. آیا کمی شأن شون نمیاد پایین؟ یا هیبت و اقتدارشون؟ شاید منظورم این باشه که حدّاقل در اندازه ی تشریفاتی باید بمونه این لباس.
    پاسخ:
    من نظرم اینه اگر هم میخواد باشه باید نظارت خیلی سختی روش باشه که هر کسی اجازه ملبس شدن پیدا نکنه و به حدی از سواد و روابط اجتماعی و... رسیده باشه که حق پوشیدنش رو پیدا کنه
    فکر کن حضرت آقا بخواد با کت و شلوار! بیاد و توی بیت سخنرانی کنه
    قطعا امکانش نیست ولی برای برخی دیگه پیاده نظام فرهنگی هستند بهتره چنین لباسی نباشه
    این لباس کلا وقتی خراب شد که مسئولین نظام اون رو پوشیدند و چند تایی هم تو زرد مثل رئیس جمهور و قاضی منصوری و خاتمی از توش در اومدند
    شما در مورد کل جامعه صحبت نکردین، در مورد طلاب صحبت کردین...
    چه بسیار افراد متدین و مجاهدی میشناسم که طلبه نیستن! ممکنه بهترم باشند این منافاتی با حرف من نداشت...

    اما در مورد لباس... حوصله نداشتم بگم، اما انگار لازمه یه کم بگم!این مقایسه بین زمان پیامبر و حال به نظرم عوامانه است! و برای این‌تو ذهن مردم دارن جا می اندازن که کم کم ظواهر مربوط به دین رو هم حذف کنند، مردم هم ساذه لوحانه بی توجه به سیاست پشتش تکرارش می‌کنند...
    زمان پیامبر مگه غیر از لباس رزم، لباس مشخص دیگه ای داشتیم؟! الان سوپور محل هم لباس مخصوص داره، کارمند هتل و پزشک و برقکار و ... خلاصه هر کی لباس خاص خودشو داره! لباس طلبه هییییچ ارزشی هم نداشته باشه مثل لباس کاره، به همه میگه من طلبه ام و محل رجوع شما برای امور دین، علمش رو دارم و می‌تونید توقع‌پاسخ گویی داشته باشین‌... اینجوری میشه که مقدس هم میشه!
    اگر قرار باشه بخاطر لباس پیامبر دونستن، شخص طلبه مراقب خودش باشه، خیلی هم خوبه... اگر باعث عجب بشه که خودش خودشو بدبخت کرده، اما این آدم بدون لباسم همون وضع رو داره، فقط خودش رو از معرض سوال و جواب در مورد علمش رها کرده...
    اینکه پای دین و اعتقاد ایستادن برای همه هزینه داره درسته، اما اونی که لباس بسیجی می پوشه، لباس سپاهی تنشه، لباس طلبگی میپوشه، خودش رو در معرض توقغات مردم از این لباس قرار داده، مسئولیت لباسش رو می دونه، اما در لباس عادی توقع ازش بسیااااار میاد پایین!

    عرض کردم بحث مفصلیه، اما به تجربه از طلبه های فراوانو متنوعی که اطرافم بودم، همچنان بر این نظرم پافشاری می کنم که لباس نپوشیدن معمولاااااااا برای فرار از سختی کار این لباسه!
    پاسخ:
    خلاصه این قیاس شد عوامانه و حرف ما هم ساده لوحانه!
    زمان پیامبر لباس یهودیان و مسیحیان تفاوت داشت، لباس اقوام دیگه هم فرق میکرد برای همینم هست پیامبر میگه خودتون رو شبیه کفار نکنید و مثل یهودی ها لباس نپوشید و با اشاره سلام‌ نکنید.
    در دوره های بعد بود که فقها و حکما و قضات و ... در جامعه مسلمین لباس مخصوص به خودشون رو پیدا کردند
    پیامبر اکرم و دیگر ائمه اگر صلاح میدونستند خودشون یک لباس خاصی برای خودشون وضع میکردند
    و معروف هم هست که به امام صادق اعتراض می‌کنند چرا این طوری لباس میپوشی و جدت این طور لباس نمیپوشید و امام صادق بهش میگه زمانه عوض شده
    طلبه وقتی طلبه میشه باید خلی حواسش باشه و ربطی به لباسش نداره. این لباس دلیل نقلی نداره و دلیل عقلیش هم محکم نیست. مگه نمیشه پرس و پاسخ علمی بده و به مردم کمک کنه و امام‌جماعت بشه و لباسم نپوشه؟
    یک طلبه مبلغ این قدر با مردم ارتباط داره که نیاز نیست با لباسش حتما خودشو بشناسونه و مردم میشناسنش چی کاره است.
    مشکل همین توقعه، چرا توقع رو از یک فرد عادی این قدر بالا میبریم که وقتی یک اشتباهی کرد پای دین نوشته بشه
  • میرزا مهدی
  • اول اینکه اصلاح کنم بنده یه دستی دارم فامیلیشون ازقندیه. همیشه به جناب ازغدی هم به اشتباه، میگم ازقندی. این از این.
    دوم اینکه حضور ذهن و تمرکزی نداشتم که خودم انقدر شفاف بگم؛ ولی دقیقا با نظر خانم "نادم" موافقم....
    ...
    پاسخ:
    گفتم حتما از عمد گفتی اون رو
    این لباس دلیل نقلی نداره و دلیل عقلیش هم‌ضعیفه
    تو این‌پست هم دنبال این بودم نظرات رو بگیرم ببینم دلیل عقلی از نظر مردم اثبات میشه یا رد
    آیا مردم در نگاه اول از این لباس خوششون میاد یا نه؟
    آیا در حال حاضر تاثیر مثبت داره یا تاثیر منفی؟
    آیا باعث میشه احساس قرابت و راحتی با کسی که اون رو میپوشه داشته باشند یا نه؟
    به طور پیش فرض چه شخصیتی از کسی که لباس روحانیت مبپوشه توی ذهنشون میاد؟
    من دنبال این سوال‌ها بودم میرزا ولی چیز زیادی دستگیرم نشد!
  • میرزا مهدی
  • واقعا من که تخصصی ندارم دلیل و برهان بیارم. بعنوانِ یه آدم عادی، نظرم اینه که باید باشه یا همون"بلی"
    اصلا هم کاری ندارم که لباس قومیت چیه و لباس پیامبر چی بوده. عرضم اینه که این لباس به مرور دارای وجهه شده. من میگم این لباس الان یک شخصیت داره. یک شناسه است. یکی از دلایلیه که منِ نوعی خوب گوش بدم به حرف های صاحب اون لباس.
    اینکه نه همین لباس زیباست نشان آدمیت و این حرفا، در نوع نگرشی که من دارم نمیگنجه ها....
    بحثم سر تیپ و تیپ سازیه. سر مشخص کردن و نشانه گذاشتن آدمها برای اینکه بدونیم از هرکسی چی میخوایم. بهترین نکته هم همین بود. لباس‌کارِ مخصوصِ آدمهایی که تبلیغ دین میکنن.
    در هرصورت من به سهم خودم پوزش میخوام از اینکه با این همه پرچونگی، باز نتونستم به سمتِ چیزی که دنبالش هستی ، هدایتت کنم. (به سهم خودم و قد و اندازه ی خودم منظورمه) و مهمتر اینکه حسم میگه: بهترین جواب درمورد همین مسئله رو خودت زیر عبات داری و رو نمیکنی...
    پاسخ:
    مستر همفر، جاسوس انگلیسی توی خاطراتش میگه:
    باید این لباس روحانیت حذف بشه چون یادآور پیامبره و مردم با دیدن این افراد یاد پیامبر می‌افتند و این افراد ارزش و قداست خاصی پیش مردم دارند.
    لباس روحانیت باعث میشه طلبه مواظب حرکات و سکناتش باشه و مردم به راحتی بتونند متخصصین دینی رو بشناسند و بهشون مراجعه کنند.
    اینکه گفتم عوامانه برای اینه که بشدت تکراری این شبهه رو شنیدم، کلام جدیدی نبود‌که بگم حرف شماست!
    بعد حرف آقا امام صادق علیه السلام‌که اتفاقا موید حرف منه! یعنی عرف جامعه و زمان و مکان هم مهمه....
    یک عرفی تو‌ جامعه جا افتاده اونم لباس اهل علم، حالا کم کم اهل علم دین بصورت خاص جدا شدن از علوم طبیعی و مدرن و اسمشون شده روحانی و طلبه ی دین... شما بزوووور می خوای بگی مردم بیان یکباره منو‌ بی لباس قبول کنند به عنوان معتمد و اهل علم؟!

    حالا شما که به قول خودتون تازه طلبه هستین ..
    فکر می کنید امثال امام و‌حضرت آقا و دیگر مراجع و‌علمامون، این روایات رو ندیدن یا تاریخ بلد نیستن یا نبودن، یا براشون ‌مهم نیست، یا اصلا ‌کاسبیشون بوده، یا چی خلاصه؟
    شما دغدغه تون بیشتر بوده یا دقتتون به تاریخ و عقل و‌نقل و ...؟
    پاسخ:
    دوست دارم متوجه باشید بحث شخصی نیست و داریم کلی بحث میکنیم
    که آیا لباس ذاتا موضوعیت داره یا نه.
    ولی شما دائم بحث رو میبرید سمت من :/
    که واقعا زجر آوره

    نظر شخصی من اینه که پس از انقلاب به خاطر ورود روحانیون در مناصب حکومتی و شایعات و تبلیغات و پیدا شدن فاسدان در این لباس، عرف نظر مثبتی نسبت به این لباس نداره
    و این پست هم دنبال نظرسنجی بود که ببینم درست فکر میکنم یا نه که حداقل میشه گفت تعداد قابل توجهی نزدیک به نصف مخالف اون هستند
    و ازون طرف دلیل نقلی هم نداریم( مثل قضیه حجاب اجباری) و دلایل دیگه داریم که این لباس سنت علما بوده و جنبه تاریخی داره و نمادینه و چیزهای دیگه
    وظیفه شخصی ما اینه حالا که دلیل نقلی نیست سر دلایل عقلی و گفت و گو بر سر اون‌ها به این نتیجه برسیم که باشه یا نباشه؟ آیا در حال حاضر معصوم تاییدش میکنه یا ردش میکنه یا مباحه؟
    این رو یک بحث فلسفی و عقلانی صرف در نظر بگیرید که قراره برای یک تمدن اسلامی یا آرمان شهر تصمیم بگیره
    نه یک پرسش شخصی که بیام بپرسم بگم بپوشم یا نپوشم و حالا که نپوشیدم  و مخالفت کردم یعنی میخوام از مسئولیت فرار کنم و اون یکی بگه دارم غر میزنم!
    با این حساب اگر نگاهتون به مطالب این طور باشه ما جمع کنیم بریم دیگه
  • امید شمس آذر
  • نمیتونیم بگیم باید حذف شود. (مگه برای همچین اموری این حد استدلال کفایت میکنه؟)؛ ولی میتونیم به عنوان یک سنّت در بین طلبه ها جا بندازیم که اجباری به پوشیدن این لباس پرمسئولیّت و بسیار خطیر نیست.
    پاسخ:
    اجباری که همین الانشم وجود نداره
    مگه باید چقدر استدلال وجود داشته باشه؟
    دلیل نقلی و تاریخی نشون میده ائمه لباس قومشون رو میپوشیدن و لباس مشخصی نداشتن
    دیگه چی ازین بالاتر؟
    نمی دونم چرا فکر می کنید بحثم رو شخص شماست!!!! چون من حتی موضوع رو برای همسرم که گفتم،گفتم ایشون به نظر میرسه شخصی مطرحش کرده تا بهتر بازخورد بگیره، اما قصدشون اینه نظر مخاطب رو در این باره بدونه...

    در هر حال من نظرم رو در مورد این شبهه عرض کردم، نوع برداشتش دیگه به میل شما مربوطه! :)
    پاسخ:
    :)
    خدا رو شکر اشتباه فکر کرده بودم

    خب موسی به دین خود عیسی به دین خود
    یک پژوهش و آمارگیری جامع میطلبه ابن قضیه
    منم با لباس روحانیت دقیقا به همین دلیلی که گفتین خیلی مخالفم
    چون لباس پیغمبر نیست که،لباس عربیه
    اگه پیامبر توی هر کشور دیگه ای بودن خب مسلما لباس مرسوم مردم همون منطقه رو میپوشیدن
    +اما خب باید یه جوریم مشخص باشه چه کسی آخونده که وقتی مثلا یه سوالی داشتیم یا کار دیگه ای بتونیم پیداشون کنیم:/
    پاسخ:
    پیامبر اگر قطب مبعوث شده بود الان ما باید لباس اسکیموها رو می‌پوشیدیم؟
    لباس باید لباس قوم باشه
    درسته که می‌خواستی نظر دوستان رو بپرسی ولی در این خصوص باید تجربش هم کنی. البته نه یکجا و دوجا و یکبار و دوبار ... و با اقشار مختلف.
    پاسخ:
    حامد نظر خودت چیه؟
    در خصوص سوال اصلی پست که در مورد تاثیر‌گذاری هست، هنوز به نتیجه نرسیدم و از دغدغه‌هام هست و هنوز برام حل نشده ... البته نه از اون جنس حرف‌هایی که آقای اکبرنژاد میزنه...

    در خصوص اینکه لباس اهل علم در تاریخ به چه شکلی بوده هم باید تحقیق بشه و البته باید تطور و سیر تغییر اون تحقیق بشه.

    و اگه بخواییم در مورد سوال اصلی پست فکر کنیم باید خیلی چیز‌ها رو مد نظر داشته باشیم مثلا دیدگاه‌های جامعه‌شناسانه و همچنین روانشناسی، و به خصوص تجربیات در این زمینه.

    اکثر نظراتی که دوستان زحمت کشیدن از سوال اصلی بحث خارج شدن، سوال تاثیرگذاری بیشتر و حتی عدم تاثیرگذاریه...

    نظر نا دم هرچند از موضوع سوال خارج شده بود ولی برام جالب بود، اینکه با فحش خوردن و تحمل سختی‌ها، رشد معنوی داشته باشی... نظر میرزا مهدی هم برام جالب بود، شاید اگه مشتری‌هاش وسطش نمی‌رسیدن بهتر می‌تونس بنویسه...
    پاسخ:
    جالب شد برم حرف های اکبر نژاد رو گوش بدم 
    اسمش زیاد شنیدم ولی گوش نکردم چی میگه

    صفحه ویکی شیعه لباس روحانیت رو نگاه کنی خیلی خوبه
    خلاصه خودت هنوز به نتیجه ای نرسیدی

    من به نظرم شهرهای دور و در و دهات‌ها خیلی خوبه لباس پوشید
    ولی شهرهای مرکزی و بزرگ بهتره نباشه
  • امید شمس آذر
  • اجباری نیست، ولی افتخار هست. نباید باشه! لباس پیامبر و ائمّه (ص) این لباس کنونی روحانیّت نبوده که بگیم اونم لباس عربیه. وقتی بزرگان دین تاکید کردن که پیراهن مرد تا مچ پا و شلوارش تا نصف ساق و عبایش تا اندکی زیر کمر باشد و مهمتر از همه "هرکس عمامه بپیچد و تحت الحنک نکند، به دردی بیفتد که دوا نداشته باشد" معلومه که نه لباس عربها این شکلی بوده و نه نه متاسّفانه لباس کنونی روحانیّت.
    پاسخ:
    احسنت
    اصلا عمامه رو که هم مشرکین می بستند هم مسلمان‌‌ها
    تحت الحنک بستن مهم بوده و نشانه تفاوت بوده و عمامه بستن به شکل کنونی به شدت نهی شده!
    ما میگیم اگر هم میخوایید به سنت عمل کنید این لباس اصلا لباس سنت نیست
    چرا تحت الحنک نمی‌بندید
    نبوده جایی که عبا رو با قبا بندازن و این لباس همون طور که دقیق اشاره کردید به کیفیت کامل و درستش نیست

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.