سکوت

مرغ سحر ناله کن

پاشو کوروش کلی کار داریم

سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۹، ۰۹:۱۹ ب.ظ

این چند روز مشغول مطالعه کتاب مهم خاطرات فردوست هستم. حسین فردوست رفیق شفیق محمد رضا شاه بوده که از بچگی با شاه پهلوی بزرگ می‌شود، موسس گارد جاویدان است و مبنای سازمان اطلاعاتی ایران را این شخص می‌ریزد.
ویکی پدیا درباره سوابق فردوست می‌نویسد:
حسین فردوست ارتشبد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران، رئیس دفتر ویژهٔ اطلاعات از ابتدای تأسیس در ۱۳۳۸، قائم‌مقام ساواک طی سال‌های ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۲، رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷ و یکی از برجسته‌ترین و مؤثرترین چهره‌های سیاسی ـ اطلاعاتی دوران حکومت پهلوی و همدرس و دوست صمیمی دوران کودکی و نوجوانی محمدرضا پهلوی بود.

عرصه‌های زیادی است که روی زمین مانده، یکی از این عرصه‌ها تبیین کامل و درست تاریخ معاصر به مردم است. منصفانه رضا شاه و محمد رضا را به مردم نشان دهیم و بگوییم چرا انقلاب کردیم.
مقایسه‌ای بین این نظام با نظام قبلی بکنیم و نقد بزنیم.
چرا ارتش پر هزینه و مجهز رضا خان به راحتی از متفقین شکست خورد و رضا خان به جزیره موریس تبعید شد و از ترس جانش فرار کرد و چرا ما در هشت سال دفاع مقدس با کمترین امکانات در مقابل کل جهان به پیروزی رسیدیم؟
دلیل این که سر مطالعات تاریخی آمدم کلیپی بود که از دادگاه هویدای نخست وزیر در اینستا دیدم و چه قدر این بهائی خائن را بزرگ کرده بودند و می‌دانستم چیزی که می‌گویند  واقعیت ندارد ولی هیچ اسم و مدرکی و سوادی نداشتم که جواب دهم و احساس درماندگی کردم.

تاریخ را جدی بگیریم و همان طور که استاد بزرگوار زد در ذوق ما من هم بزنم در ذوق‌تان که پا شوید این مسخره بازی‌هایتان را در شبکه‌های اجتماعی تمام کنید، از کپی کردن دست بکشید، جریان‌های ضد اسلامی را بشناسید و عالمانه مقابله کنید.

سلطنت طلب‌ها، حجاب و مسائل جنسی و خانواده، آتئیست‌ها، فمنیست‌ها، اصلاحات و لیبرال‌ها، با این‌ها باید مقابله بشه.
(به استاد گفتم سینما را از کجا شروع کنم؟ گفت برو بچه بشین تفسیر قرآن بخون :/ )

  • جواد انبارداران

نظرات (۱۱)

  • رفیقِ نیمه راه
  • و همچنان میگم اعصابتو خورد نکن...
    "کم مانده از هدایت نشدن آنها جانت را از دست بدهی"
    پاسخ:
    یکی لازمه بیاد منو هدایت کنه
    تو چکاره‌ای؟ کودوم عرصه رو برمیدادی؟
  • رفیقِ نیمه راه
  • یا عرصه علم یا عرصه جنگ یا عرصه فرهنگ...

    قشنگ قافیه دار شد :/
    پاسخ:
    عشق است فقط علم و فرهنگ
  • آقای سر به‍ راه
  • یه عده هستن این کتاب نشونشون بدی میگن اخوندها از خودشون در اوردم
    کتاب ویرانه های دروازه شرقی ذو هم نخوندی بخون خوبه
    پاسخ:
    نرود میخ آهنین در سنگ
    این کتابو خوندی؟
    اون کتابم که گفتی اگر معتبر بود میخونمش
  • محمد حسین
  • سلام بر جواد ما
    آقا من آنتی آخوندیستم بیا اول با خود من مقابله کن
    پاسخ:
    سلام
    یک نقد حوزه و روحانیت مشتی باید بنویسیم
  • آقای سر به‍ راه
  • نخوندم ولی تو لیست کتابخانه هست
  • میرزا مهدی
  • همیشه از تاریخ خوشم میومد مخصوصا تاریخ هم عصر و نزدیک به خودمون.
    حسین فردوست هم شخصیت جالبی بوده برای خودش. یه موقعی سعی داشتم بیشتر درموردش بدونم. کتابی که آسدجواد معرفی میکنه رو باس خوند.
    یه پیشنهاد:وقتی چند گام در راه تفسیر قرآن برداشتی، گام اول سینما رو شروع کن و با یه سرعت متعادل هر دوش رو ادامه بده.
    یه بار هم بهت گفتم مبلغی که به هنر سینما آشنا باشه، قطعا هم کارش سخت تره. هم رسالت بزرگتری به گردنشه و هم تاثیر گذار تره.
    پاسخ:
    فعلا دارم آثار کلاسیک معروف رو میبینم تا این کتاب هنر سینما رو شروع کنم
    چون اکثر آموزش هاش بر اساس همین فیلم هاست
    دیشب همشهری کین رو دیدم، تمام بازیگراش مُرده بودند :/
    یک مشکلی که با مغزم دارم اینه که نمیتونه همزمان روی چند تا رشته کار کنه و مثلا تا یک کتاب رو نخونم نمیتونم سراغ بعدی برم مگه این که دیگه خیلی خسته بشم
  • میرزا مهدی
  • میدونستی اورسون ولز بیشتر از اینکه فیلم ساخته باشه، بازی کرده؟
    منم چند تا فیلم بهت توصیه میکنم اگه تونستی ببین
    سرگیجه-هیچکاک و داستان توکیو- ازو . هشت و نیم فلینی رو حتما ببین...(لامصب قدیمی نمیشن این این فیلما)
    اینک آخر زمانِ فوردکاپولا(یعنی تو زمان خودش روی سینما رو سفید کرده بود)
    آینه ی تارکُوْسکی رو ببین. من که هیچی ازش نفهمیدم ولی انقدر گفتن نبینی نصف عمرت به فناست، مجبور شدم تا تهش رو با خروپف سپری کنم
    آتلانت هم خوبه. من گشتم لینکی پیدا نکردم که بتونم دوباره ببینم. نویسنده و کارگردانش یه نفره جان یا ژان ویگو.... اگه سینمای فرانسه رو دنبال کرده باشی و پیگیر باشی، میبینی که آتلانت هم جزو فیلمهاییه که میخواستن تو سینما تحول ایجاد کنن فکر کنم 1310 یا 11 شمسی ساخته شده. تبدیلش به میلادی رو حساب کن.:))
    پدر خوانده . راننده تاکسیِ اسکورسیزی....، دزد دوچرخه ی دسیکا... نمیدونم گاو خشمگین و ..... اصلا به من چه برو همون تفسیر قرآنتو بخون.D:
    پاسخ:
    سر گیجه و توکیو و هشت و نیم رو همین الان دارمش و میخوام ببینم
    پدر خوانده و راننده تاکسی هم دیدم
    این دزد دوچرخه هم از فیلم های مهم ایتالیا بود
    من نمیدونم چرا مدرسین سینما تا میخوان مثال بزنند از همینا استفاده میکنند
    مثلا از دکتر کالیگاری عتیقه :/ 
  • میرزا مهدی
  • اساتید ما هم همین را توصیه کردن که تهش شدیم ما:)))))
    ولی خوب آثار به یادموندنی و کلاسیکن دیگه.... حالا غیر از آتلانت که خواست ساختارها رو بشکنه تو زمان خودش، بقیه بدجوری کلاسیکن D:
    پاسخ:
    من چند وقت دیگه:
    امروز بدحوری کلاسیک به نظر میای :/
    الان کتاب هنر سینما دیوید بوردول فقط داره از فیلم عتیقه جادوگر شهر اُز مثال میزنه
    متحجرهای عقب مونده واقعی اینا هستن :/
    یک مصاحبه با مارگو رابی بازیگر زن هالیوود کرده بودند میگفت همشهری کین رو اصلا ندیده :|
  • میرزا مهدی
  • خوب حاجی بعضی ها هم جهش یافته هستن. از یه جایی به بعد شروع میکنن.
    ولی ساختار رو باید شناخت.
    شما هرچقدر هم که بخوای پسمدرن باشی و کوزه های سفالیِ دِفُرمه بسازی و ساختارش رو بشکنی، باید قبلش کوزه گری رو یاد گرفته باشی.
    نه شما. همه ی ما. همه ی اهالیِ هنر.
    اینکه گِل رو برداری و مچاله کنی و بگی کوزه ای ساختم چه مدرن، به دردِ عمه ی ترامپ میخوره.(؟)
    درستش اینه که کوزه رو درست بسازی و بعد بهش فرم بدی. امروزه یه عده جوونِ بی حالِ مطالعه ی نقاشی، رنگ میپاچن رو بوم و میگن هنر متعالی یعنی این. در حالی که بهشون بگی یه کوه بکش که پشتش خورشیده و داره میتابه به این خونه که دختره کنارش داره تاب بازی میکنه، بلد نیستن.
    حکایت دیدن همشهری کین و این دست فیلمها حکایت آموختن ساختاره.
    استادمون روز آخر کلاس گفت حالا هرچی که یاد گرفتید بریزید دور و تمرینی که میگم، انجام بدید. قشنگ تا نیم ساعت همه تو هنگ بودیم. یعنی چی؟ چطوری؟// مگه میشه؟ چهارچوبها رو چه کنیم؟ ساختار چی میشه/؟
    ولی اونایی که خوب یاد گرفته بودن راه فرارش هم بلد بودن . طوری که هر چهارچوب شکستنشون، با منطق و عملی به نظر میومد.
    اینطوریاست که میگم شما به عنوان مبلغ دین، نقش خیلی مهمی میتونی تو رشته ی هنر ایفا کنی.
    پاسخ:
    آقا درست، منم قبول دارم ولی
    از فیلم‌های جدید، فیلمی نیست که این قدر خوب باشه که برای آموزش ساختار استفاده بشه؟
  • میرزا مهدی
  • چرا نیست. قطعا هست.
    ببین یه کتابی هست به اسم سی و شش وضعیت نمایشی. وقتی مطالعه میکنی، نقب میزنه به داستان و رمانهای کلاسیک. وقتی میگیم کلاسیک یعنی کلاسیک دیگه. کلاسیک/
    بعد شما به عنوان نویسنده وقتی میخوای داستان و یا یک اثری رو خلق کنی، میبینی که نمیتونی از این سی و شش وضعیت، فرار کنی. هر چه که هست، همینه. و همه چی همون مثالهاییه که میزنه. شما فقط با خلاقیت خودت میتونی از این سی شش وضعیت و ترکیب هر کدوم با هرکدومش بینهایت وضعیت ایجاد کنی که باز همش رو تو اون سی و شش وضعیت ، قبلا دیدی.
    الان باز حکایت این فیلمها و این مثالها، حکایت همونه . هر آنچه که باید در قالب چهارچوب سینما گفته بشه، گفته شده. مثل میخ و چکش. برای کوبیدن میخ شما نیاز به چکش داری. تا ابد هم همینطوره. ولی بهد میبینی یه جایی خلاقیتت گل میکنه و با انبردست میکوبی. نتیجه همونه. عمل، و روشِ رسیدن به نتیجه فرق میکنه. و یه عالمه مثال دیگه شبیه این.....
    امیدوارم تونسته باشم منظورمو گفته باشم. دیگه آخر شبه و مغز جواب کرده....
    پاسخ:
    آره فک کنم متوجه شدم
    یعنی فهم این فیلم‌ها کافیه برای یادگیری ساختار basic سینما
    ولی از این جهت پرسیدم چون فیلم های قدیمی عتیقه هستند و مطالعه سینما با مثال از فیلم های جدید میتونست لذت بیشتری داشته باشه
    شما هم رو نمیکردی این مدت چیا بلدی
  • میرزا مهدی
  • من هیچی بلد نیستم مشتی.
    خودم دچار "خوب که چی گونه" شدم. دوتا فیلم کوتاه دارم که سالهاست میگم خوب بسازمش که چی؟
    سه ماهه بیشتر صد تا نمایشنامه خوندم. که یه کاری بکنم. یه حرکتی از خودم نشون بدم. ولی هر بار هرکدوم رو که تموم میکنم و بهش فکر میکنم، میگم خوب بره رو صحنه که چی؟

    رخوت وحشتناکی مغلوبم کرده:))
    پاسخ:
    ای بابا داداش
    من امکانات ندارم نه پول نه دوربین شما که داری گذاشتی زمین کاسه چه کنم- خب که چی دستت گرفتی؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.