آسوده بخواب کوروش، آسوده بخواب آتئیست، آسوده بمیر مسئولی که نمیتونی حتی FATF رو تلفظ کنی. بمیر که تروریست واقعی را زدند! کسی که قلبهای ما را ترور کرده بود زدند.
به من بگو پرچم آمریکا را آتش نزنم، به من بگو صلح طلب باشم، تو سینمای دفاع مقدس را تحلیل کن به سینمای خشونت و جنگ.
برایم از قبرستان بگو، از پولهایی که خانوادههای شهید گرفتهاند، اعتراض کن به شهید گمنامی که اندازه یک بالشت حجم دارد و قرار است مهمان دانشگاهت شود.
بگو باز هم بگو، از گرانی بنزین بگو، از ظلم علیه زنان بگو. از کنسرت و ورزشگاه بگو.
سلام همه، سلام ایران، آسوده بخوابید، آسوده دعوا کنید، آسوده بنویسید، چون حاج قاسم جایی آن بیرون، برای شما میجنگد. حالا هم پر کشیده و اوج گرفته به سمت آسمان و برایت دعا میکند تا تو آسوده باشی. او همان شهیدی است که خونش را میریزد پای درخت زندگیات تا تو آسوده قد بکشی اما افسوس که قدر نمیدانی.
امروز پا بکوبید، هلهله کنید، دست بزنید، حاج قاسم را آمریکاییهای جون جونیتان زدند، آقای روحانی، آقای ظریف، بازی برد برد است. بتن را بیاورید، بریزید در حلق من، نمیتوانم نفس بکشم. یکی بیاید و مرا هم ببرد.
امروز عصر گفتمان است نه موشکها، عجب گفتمانی، حاج قاسم از ولایت گفت و پای حرفش ماند. خدا هم آمد و دستش را گرفت و برد.
- ۱۷ نظر
- ۱۳ دی ۹۸ ، ۰۸:۱۷