- ۱۵ نظر
- ۳۰ مرداد ۹۸ ، ۲۰:۰۰
اسلام رپ ندارد، همان طور که فلسفه و هنر و طب و سینما هم ندارد. اسلام قواعدی دارد که باید دید آیا با چیزی که مد نظر داریم سازگاری دارد یا نه.
به طور مثال روی این مبنا اگر فلسفه اسلامی، سیر تفکر عقلانی باشد که بسیار در دین به آن توصیه شده پس فلسفه هم اسلامی میشود.
پس در دین قواعد و اصول داریم و این مواردی که ذکر شد چون پس از دوران ائمه و در زمان غیبت به وجود آمده و ما از حضور معصوم محروم بودهایم و امام علنا نیامده بگوید سینما از نظر خدا مقبول است پس باید دست به تعمیم معانی دینی بزنیم که به این کار در علم فقه اجتهاد گفته میشود.
در علم رسانه و ارتباطات نظریههای گوناگونی درباره ابزارهای رسانهای وجود دارد. در این میان برخی مثل شهید آوینی معتقدند خود ابزار هم پیام دارد و بی طرف نیست.
شهید آوینی متاثر از مارشال مکلوهان است که جمله معروف "رسانه پیام است." را گفته است. به طور مثال ماهیت سینما طوری است که همراه اغوا، توهم و تخیل است. باید زمان تماشای فیلم در فضایی قرار بگیریم که تمام عوامل حواس پرتی از بین برود و در محیطی تاریک خودمان را بسپاریم به اثر سینمایی که جای ما تفکر و تخیل کند و بالاتر از مدیوم رمان حتی تصاویر و صداها را هم نشان دهد.
اغوا، توهم و تخیل اموری است که انسان را از واقعیت دور میکند و این افیون و خود فراموشی از مواردی است که از نظر دینی که تاکید بر خودشناسی و خود آگاهی دارد، رد است.
پس سینما به تنهایی فرمش و بدون محتوا آن چنان هم اسلامی نیست. شما فقط چیزهایی را میبینید که سازنده میخواهد و قابی که سینماگر برایتان تعیین میکند.
اما کار ما درباره رسانههای موسیقیایی سختتر است چرا که هنوز ماهیت موسیقی را با کلماتی مثل آرامبخش، حماسی و غم انگیز میشناسیم.
زادگاه رپ در جامعه آمریکایی است که در جهت اعتراض به دست سیاه پوستان آمریکایی با موزیکی ساده ساخته شده و در حال حاضر موسیقی رپ و هیپ و هاپ ملزوم و ممزوج با سکس، مواد مخدر و نمایش ثروت است.
خاستگاه رپ جامعه دین گریز آمریکایی است و از نظر ماهیت همراه غرور و گاهی حماسه است و ریتم موزیکش آرامش گریز است.
روانشناسان معتقدند رپ بیشتر مورد علاقه افراد روان پریش است و قاتلان بسیاری بودهاند که پس از دستگیری به اعتیادشان به موسیقی رپ اعتراف کردهاند و حتی چندین رپر خودشان به داعش پیوستهاند.
از این نظر با وجود هنرمندان رپ خوان که جدیدا دارند به نام رپر انقلابی و اسلامی معروف میشوند باید گفت که در این عرصهها نباید بدون شناخت وارد شد و وظیفه متخصصان است که در این عرصههای کمتر کار شده وارد شوند.
دایی بلند شد که برود. گفت میروم ماشین را روشن کنم، شما هم خودتان را برسانید. داشتیم بدرقهاش میکردیم تا سرِ کوچۀ بُن بستمان. زمستان بود و آسفالت هم سرد. دایی دور گردنش شالگردن کاموایی پیچیده بود و دستش دانههای سرد تسبیح را گرم میکرد.
یک آن، فریاد و جیغ خیابان را پر کرد که از خانهای منشأ میگرفت. تصور کردم دعوای خانوادگی است و قرار است زنی بیحجاب با چوب کتک بخورد. ولی نه، دیدم مردی پابرهنه با زیرپوش سفید و شلوار کردی، از خانه بیرون زده و میدود و مضطر داد میزند: خدا خدا خدا!
بچهای کبود شده، با گردن آویزان در دست دارد و میدود و آن طرف زنها جیغ میزنند و در صورتشان میزنند. دایی به مرد اشاره کرد، بچه را سریع از دستش گرفت و پشتورو طفل سیاهشده را از پا آویزان کرد و محکم چندتایی به پشتش زد و او را به دست مرد بیچاره داد و گفت: «همین طوری پشتورو بگیر و ببرش».
مرد ۵ قدمی نومیدانه ندویده بود که بچه استفراغ کرد روی آسفالت و در بطری نوشابهای که در حلقش گیر کرده بود، میان زردیهای استفراغ دیده میشد.
مرد از همان راهِ آمده برگشت و هقهق میکرد، خدا پاسخش گفته بود و یادش رفت از وسیله تشکر کند.
دایی از دوران جوانی توی بیمارستان بود، هنوزم هست، تحصیلات آکادمیک ندارد اما اسم داروها را خوب میداند و سالها در داروخانه کار کرده، او شبیهترین کس به پدربزرگم رمضان است که فقط عکسی ازش داریم و موهای فر و سبیلهای مشکی دارد. پدربزرگ جوانم رمضان، با تولد مادرم با همان مرض خانوادگی سرطان روده از دنیا رفت. همان مرضی که دایی را هم میخواست بکشد ولی با شیمیدرمانی و توسل زنده ماند و ای کاش زودتر از من نرود.