سکوت

مرغ سحر ناله کن

۳ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

ام نایت شیامالان، کسی که مشهورترین اثرش حس ششم است و آن هم به دلیل داستان غافل‌گیرانه‌ای است که دارد.

آخرین فیلم شیامالان به نام Trap نمونه خوبی برای پیرنگ داستانی ضعیف است. داستانی در خدمت سلبریتی نه آن چنان مشهوری به نام سالکا شیامالان است.

فیلمی که ام‌نایت شیامالان برای مطرح کردن دخترش در قامت یک خواننده ساخته است اما اثری کاملا مزخرف است.

شاید این فیلم می‌خواهد ادای اثر خانه‌ای که جک ساخت را در بیاورد. در شخصیت‌پردازی جای آنکه واقعا شخصیت را در بیاورد برچسب رویش می‌زند، سعی می‌کند در دیالوگ شخصیت‌ها را توضیح بدهد، بگوید مثلا بوچر قاتلی است که چنین خصوصیاتی دارد.

مثلا بوچر و همسرش کلا یک ملاقات و سکانس با یکدیگر در آشپزخانه دارند و کل داستانی که می‌توانست طی یکی دو فصل سریالی از کار در بیاید طرح داستان در دهان بوچر و همسرش قرار می‌گیرد.

سالکا شیامالان با وجود این فیلم تبلیغی پدرش همچنان گمنام است و تریلر فیلم trap همچنان از پربازدیدترین موزیک ویدیو سالکا هم بیشتر بازدید گرفته، تریلر ۲۳ میلیون و موزیک ویدیو ۱.۴ میلیون بازدید در یوتیوب. اینستاگرام او هم هنوز به ۷۰ هزار دنبال‌کننده نرسیده است و هزار تا با آن فاصله دارد.

اما خب تنها نکته مثبتش فروش ۸۰ میلیون دلاری با بودجه ۳۰ میلیون دلاری است.

  • ۰ نظر
  • ۲۱ شهریور ۰۳ ، ۲۳:۳۳
  • ترومازادۀ فرهنگی

از جمله مهم‌ترین آسیب‌های رسانه‌ها عمرسوزی آن‌ها است. امروزۀ رسانه‌ای مثل بازی ویدیویی حتی در کشور ما می‌تواند سرمایۀ انسانی که مهم‌ترین سرمایۀ کشور است را تسخیر خودش کرده و تبدیل به اولویت شود.

گیمرها یعنی بازیکنان بازی‌های ویدویی چند دسته می‌شوند، گروهی به آن به صورت سرگرمی و تفریح نگاه می‌کنند، برخی فقط کلیپ‌ها و ویدیوها را بازی‌ها را تماشا می‌کنند که تسامحا می‌توان آنان را جزو گیمرها قرار داد اما گروه سومی هستند که بازی همه چیز آنان می‌شود.

در واقع آن‌ها بازی را تحت عنوان هدف اصلی زندگی می‌بینند و این نگاه حاصل ترویج فرهنگ استریمری در ایران است. فرهنگی که در آن شخصی با قرار دادن دوربین و میکروفونی برای خود، فقط بازی می‌کند و طرفداران با شیوۀ دونیت به آن‌ها پول می‌دهند تا این کار را ادامه بدهد.

معمولا هم این استریمرها روی صفحۀ خود می‌نویسند که مثلا این مبلغ مشخص را برای خرید فلان چیز می‌خواهم، مثلا خرید کارت گرافیک یا سیستم بهتر، اینترنت بهتر یا هر چیز دیگری.

علاوه بر آن، موضوع خطرناک فرهنگی دیگری که امروز با آن روبرو هستیم قرار دادن بازی‌های ویدویی تحت عنوان ورزش‌های الکترونیک است، زمانی که تیم‌ها و افراد مختلف در مسابقات بازی‌های ویدویی شرکت می‌کنند و برای آن‌ها مبالغ سنگینی قرار داده می‌شود.

باید توجه کنیم که صنعت بازی‌های ویدویی به لحاظ اقتصادی حتی از سینما هم بزرگ‌تر است! در واقع در رتبۀ اول تلویزیون و بعد بازی‌های ویدویی و سینما با تمام گستردگی و بزرگی‌اش در رتبۀ سوم قرار دارد.

در میان بازی‌های ویدیویی، بازی دوتا2(Dota2) بازی آنلاینی است که بیشترین جایزه را برای مسابقات خود قرار داده است.

همچنین بازیکنان آن، بیشترین درآمد را در میان گیمرهای سطح جهان دارند.

و البته این بازی در ایران نیز طرفداران بسیاری دارد، گاهی افرادی بسیار جدی که تصور می‌کنند با بالا بردن رنک خود در بازی و تشکیل تیم و ساخت محتوای این گیم می‌توانند به درآمد بالایی برسند و زندگی خود را تمام و کمال وقف این بازی می‌کنند.

در موردی شاهد کانال یکی از افرادی به نام سینا بودم که می‌گفت اینقدر این بازی برایش مهم است که از خانواده جدا زندگی می‌کند، تحصلیش را بیخیال شده است تا تمام و کمال برای این بازی وقت بگذارد.

بازی دوتا2(DOTA 2)، کانتر استرایک(Counter strike)، لول(league of legends)، پابجی(PUBG)، فورتنایت(Fortnite) مهم‌ترین بازی‌ها با سودآوری اقتصادی هستند که روزانه ارز از کشور ما خارج می‌کنند و به اقتصادمان ضربه می‌زنند.

استریمرها در واقع مربیان فرهنگی کودکان ما هستند، افرادی که گاهی خارج از کشور مثلا در ترکیه حضور دارند، بیشتر اوقات طرفدار زن زندگی آزادی هستند و خودشان تقید خاصی به اسلام ندارند. مثلا عنوان یکی از کلیپ‌های امیر فانتوم استریمر حرفه‌ای بازی دوتا2 پارتی عرق‌خوری است. آریا کئوکسر از استریمرهای غیرحرفه‌ای بازی به این معنا که در بازی خاصی جایگاه مهمی ندارد و متمرکز روی بازی خاصی نیست، با دختری بی‌حجاب دوست است و بعد از او جدا می‌شود، گاهی با او کلیپ می‌گیرد، طرفدار زن زندگی آزادی است و تقید خاصی به اسلام ندارد، یا استریمر دیگری که برای ترویج نشدنش که سازندۀ کلیپ‌های سعی کن نخندی در یوتیوب است و گاهی بازی هم می‌کند، در برخی کلیپ‌هایش مشغول تماشای ویدیوهای رقص زنان می‌شود تا به آنان نمره بدهد و هیچ ابایی هم از این کار ندارد.

در بهترین حالت این افراد اگر باعث انحراف اخلاقی کودکان نشوند از آنان افرادی سکولار و بی‌دغدغه می‌سازند، افرادی که کار خاصی در این دنیا جز بازی کردن ندارند و دین و دغدغۀ دینی هیچ جایگاهی در زندگی آنان نخواهد داشت.

فرهنگ وجوهی دارد و یکی از وجوه آن فرهنگ غذایی افراد است، عرفی و اسلامی ایرانیان فرهنگ غذایی مخصوص به خودشان دارند. پیمان و کوروش دو یوتیوبری که با نام کومان شناخته می‌شوند با همکاری دختری که نام خود را میا گذاشته است، کانالی دارند که در آن ابایی از خوردن هیچ چیزی ندارند، هر غذایی که حلال یا حرام باشد را می‌خورند و گرچه در کلیپی غذاهای سنتی ایرانی را هم امتحان می‌کنند اما نوع برخورد آن‌ها با نامحرم مثل رابطۀ پیمان با میا تحت عنوان دوست اجتماعی و فضای سکولار حاکم بر ویدیوها، از کودکان موجوداتی بی‌دین، بی‌فرهنگ و بی‌هویت می‌سازد.

کسی که خط مشی مشخصی در زندگی خود ندارد، باید و نباید مشخصی ندارد و اگر هم داشته باشد، باید و نبایدی نیست که خالق متناسب با ساخت او برایش تعیین کرده است، او در مرحلۀ بعدی هر چیزی را خواهد خورد، او به راحتی می‌تواند شراب بخورد، او می‌تواند غذاهای حرامی که همین الآن در برخی رستوران‌های تهران سرو می‌شود مثل هشت‌پا و ماهی مرکب و خرگوش را بخورد و فرصتش هم پیش بیاید شاید مشکلی با خوردن سوسیس و کالباس با گوشت خوک هم نداشته باشد.

در واقع یوتیوبرها و استریمرها با در دست داشتن قالبی که دشمن غربی و صهیونیستی می‌پسندد کودکان ما را قالب می‌زنند. افرادی که هم و غمشان بالا و پایین شدن رنکشان و درجۀ گیمشان در بازی باشد. تفاخرشان به یکدیگر کتاب‌هایی که می‌خوانند و مقالاتی که نوشته‌اند نیست، تفاخرشان رنگ آر‌جی‌بی سیستم گیمینگشان است، تفاخرشان بالا بودن رنکشان در گیمشان است و صحبتشان دربارۀ کلیپ‌های آریا کئوسکر و پوتک و ... است.

این قالب انسان‌های بی‌رگ و ریشه می‌سازد، انسان‌هایی که روابط آزاد دختر پسری دارند، افرادی که پاتوقشان سایت‌های پورن است و با خودارضایی هم به اعتقادشان ضرری ندارد، افرادی که خود وسط فتنه و درگیری نفر اولی هستند که به خیابان می‌ایند تا علیه حکومت درگیر شوند و البته فضای حاضر نه از طرف دشمن و نه از طرف دوست فضای خوبی برای آنان نیست.

فیلترینگ به همراه اینترنتی که غالبا دچار اختلال است به همراه تحریم‌های متعددی که خود سازندگان بازی‌ها علیه آنان اعمال می‌کند از آنان موجوداتی عصبی می‌سازد، کافی است در چند دست گیم هم ببازند تا حسابی منتظر انفجار شوند و چه بد که مسؤولان کشور ما به فراخور حال برنامه‌ای علیه آن ندارند.

البته چه‌بسا مسؤولان کشور ما هیچ مشکلی هم با پورنوگرافی نداشته باشند، این را می‌توانید از میزان حجم ترافیکی که ثانیه‌ای به تلگرام و اینستاگرام اختصاص می‌دهند بیابید و اختلالی که در امثال ایتا ایجاد می‌کنند ببینید و این را باز هم از سخنان گوهربار بعضی‌هایشان که در توییتر فعال هستند بفهمید که معتقدند توییتر باید رفع فیلتر شود. در واقع رویشان نمی‌شود اما هیچ مشکلی با این هم ندارند که یک روز بیایند و بگویند فلان سایت پورن هم باید رفع فیلتر شود تا جوانان بتوانند از آن استفاده کنند و تخلیه شوند و شاد باشند.

فقط قدرت را از آن‌ها نگیر، فقط پوستۀ لطیف اسلام را از روی آن‌ها نگیر، آن‌ها با هیچ منکری هیچ مشکلی ندارند و حاصل آن وضعی است که الآن می‌بینیم. مگر همین الآن زنان روسپی در همین شبکه‌های اجتماعی فعالیت ندارند و با ایجاد محتوای جنسی درآمد ندارند؟ آقایان چه کار می‌کنند؟ شاید تماشا!

اشکالی ندارد، کشور خودتان است و قدرت خودتان، اما لعنت بر پدرتان که خون‌ها برای این کشور رفته و دیگر به رگ‌ها باز نمی‌گردد، لعنت بر پدر و مادرتان که زبالۀ وجودی‌تان را در این کشور گذاشتید. رسانۀ دوست داشتنی شما فلان خبرگزاری است که دستشویی‌هایش طوری است که جاسوس-خبرنگارانتان باید ایستاده در آن بشاشند.

و بعد حوزۀ سکولار و لعنت بر حوزۀ سکولار و لعنت بر حوزۀ سکولار و لعنت بر حوزۀ سکولاری که علی‌وردی را آن شب کشته بودند و فردایش، معلم فقه لمعه دربارۀ انسان دو سر صحبت می‌کرد، انسان دوسری که مخرج شاشش کجاست و اگر دو مخرج شاش دارد و خنثی است از کدام یک شاش زودتر قطع می‌شود و او یک کلمه یک کلمه هم نگفت آن روز که کسی طلبۀ جوانی را در تهران کشتند و خونش حیف شد.

تروما می‌خواهی؟ این تروما است، ترومایی که گویی مرا در آن گرفته و بهم تجاوز کرده‌اند و همین نمی‌گذارد من فردایش و پس فردایش به آن حوزۀ سکولار قدم بگذارم و بعد هم نامش بشود افسردگی. افسردگی نیست، نفرت است از این فضا که فقط می‌تواند نهایتا داخل مخرج شاش را نگاه کند و ساعتش را برای قطعی و وصلی شاش انسان دو سر نگاه کند.

این موضوع قدری ناراحت‌کننده است برایم که نوشتن در این باره را به زمان دیگری موکول می‌کنم، تروما هم همین است، زمانی که موارد آزاردهنده که در ناخودآگاه آزارت داده‌اند را بیان می‌کنی دردها و رنج‌ها تازه می‌شوند، زخم‌ها باز می‌شوند و می‌سوزند و تیر می‌کشند تا برسند به قلبت.

  • ۰ نظر
  • ۲۰ شهریور ۰۳ ، ۲۰:۱۲
  • ترومازادۀ فرهنگی

بابا خدا بیامرزد پدرت را، البته اگر خدا و این‌ها را قبول داشته باشی، پدر کارگردان فیلم لنگ دراز را می‌گویم، همینی که نیکلاس کیج را تبدیل به خانم کرده، البته ریختش چنان به خانم هم نمی‌خورد، بیشتر شبیه افسانه بایگان در اولین تصویر بی‌حجابش یا تیپیکتال نان باینری است.

پدرش را بیامرزد چون فیلم ترسناک می‌سازد ولی مفاهیم خودش را توضیح می‌دهد، مثل لانتیموس ابله یا دیوید لینچ نیست که چرت بسازد، الحق مرا یاد روانی هیچکاک انداخت، آن هم مثل آدم ته فیلم توضیح می‌داد چی به چی است، با آنکه نیاز به توضیح نداشت.

دنیای امروز سینما دنیای ابهام است، مثلا اصغر فرهادی باز بیاید یک فیلم مزخرف بسازد که تا انتها دنبال الی، فری، لیلی یا هر کس دیگری بگردیم و صدایش کنند و او هم مُرده باشد، یک تکه از داستان را پنهان کند یا یکسری حرف‌هایی مثل همین لانتیموس خرفت بزند که عاقل مآبانه، فلسفه نمایانه و ادای روشنفکری در بیاورد، منتقدان اسکاری و بفتایی و کن و دیگر جشنواره‌ها برایش بریک و هلیکوپتری می‌زنند.

فیلم لنگ دراز با آنکه کمتر از ده میلیون دلار بودجه ساختش بود ولی ده برابر بودجه‌اش را در آورد، فیلمی با ترکیب ژانر ترسناک در زیرشاخه جن و شیطان و جادو و ژانر کارگاهی، باز هم در مسیر گنده کردن قدرت‌های شیاطین، شیطان قاتل، شیطان بزرگ، ولی باز هم دمش گرم اقلا افراط در قدرت شیطان کرده مثل سریال لوسیفر نیست که شیطان را هم تنزل داده باشد و تبدیل به دون ژوان با لهجه بریتیش کند، خب این یکی هم باز از عروسک استفاده کرده، مثل سری فیلم‌های مشهور آنابل و فیلم سکوت جیمز ون است، جادوگری با کمک عروسک، البته واقعیتی است و باز لطف هالیوودی‌ها را می‌رساند که یادمان بیندازد چرا مجسمه‌سازی در اسلام حرمتی دارد شاید به دلیل وجوه منفی ماورایی آن.

  • ۱ نظر
  • ۱۸ شهریور ۰۳ ، ۰۳:۴۴
  • ترومازادۀ فرهنگی