شهدا کجایند؟

جمعه, ۷ تیر ۱۴۰۴، ۰۱:۵۳ ق.ظ

دخترش در شهرستان سلسله

می‌گفت

پدرم از سلسلۀ شهیدان زنده بود

آن‌ها که همه دیگر فهمیده‌اند

چطور بیقرار شهادتند

می‌دانی

آخر شهید زنده 

اهل کتمان است

اهل این نیست که جار بزند چقدر شهادت را دوست دارد

اما وقتی کار بالا می‌گیرد و به انتهای خود می‌رسد

شهید بی‌قرار رفتن می‌شود

آن‌گاه همه را خبر می‌کند

هر جا می‌نشنید التماس دعا می‌کند برای شهادتش

توی روضه امام را التماس می‌کند 

سر مزار رفقای شهیدش به آن‌ها التماس می‌کند

شهید یوسف‌وند هم چنین بود

درخشش التماس او را

اشک‌هایی که از روی ریش‌هایش روی سجاده می‌ریختند لو داده بودند

و البته پیکر بی‌سرش

حوالی ساعت 12

وقتی موشک به ساختمان بسیج خورد

کل ساختمان ناگاه کامل فرو ریخت

نزدیک به سه روز داشتند آوار بر می‌داشتند

بسیجی‌ها و پاسدارها و آتشنشان‌ها

دست‌ها زخمی و دردمند شده بود

این را رفیقم برایم گفت

وقتی که آهن‌ها داغ را کنار می‌زد

تا جایی که دستانش سوخته بود

و صورتش را وقتی پرسیدم چرا سرخ است

می‌گفت از داغی نفرت‌انگیز تهوع‌آور اسرائیلی است

اولین کسی که زیر آوار ساختمان بسیج بیرون آمد

و پیکرش پیدا شد

شهید یوسف‌وند بود

علامت محبتش به امام حسین را نه از وصیتش

بلکه از سری بود که به عشق حسین قطع شده بود

هیچکس از خانواده‌اش در شهر نبود وقتی حاج محمدتقی رفت

جز پسر کوچکش

همان برادری که دیشب پستی را بهش تقدیم کردم

اما او در همان اول شهید شده بود

و رفته بود

اما کسی روایتی از شهید چهری نشنیده

کسی که اتاقش روبروی اتاق سردار یوسف‌وند بود

و ساختمانش روبروی ساختمانی که همسرش در آن کار می‌کرد

ساختمان که پایین ریخت

همان جا قلب همسرش هم افتاد زمین

تمام شیشه‌های ساختمان روبرو شکسته بود

در ورودی ساختمان هم آنقدر داغ شده بود که نمی‌شد بهش دست زد

سرباز با لگد در را برایشان باز کرد

حال شوهر زیر آوار پرواز کرده

و همسر جلوی آوار زیر تشویش و حیرانی دفن شده

او را از محل دور کرده‌ بودند

نمی‌دانست چه بر سرش آمده

رفیق به معراج شهدا رفته بود

اما هیچ کجا 

بعد از چندین ساعت آواربرداری

نامی از شهید چهری باقی نبود

جز 20 پیکر

که هویتشان قابل شناسایی نبود

آنقدر که همه تکه تکه شده بودند

می‌دانی

مظلومیتشان این است

که این‌ها حتی اسمی ازشان در این رسانه‌ها نیامده

حتی عکسی هم ازشان نیست

مردم نمی‌دانند حقیقتا چه‌خبر بوده

به مردم نگفته‌اند که دست رفیق کفن داده بودند

تا برود هر چه می‌تواند دست و پای تکه تکه شده و سوخته پیدا می‌کند

در کفن بگذارد و بیاورد

به مردم نگفتند در مترها آن‌طرف‌تر از محل شهادت سردار

هیچی از پیکر پسر طلبه سردار باقی نمانده است

به مردم نگفتند که بعد از هفت بار گشتن در کوه‌ها

فقط رفیق یک ستون مهرۀ سوخته پیدا کرده است

کجایند نویسندگان دفاع مقدس

کجاست آوینی کجاست سپهر

که بیاید و روایت کند

و در این روایت آنقدر اشک بریزد که کاغذ خیس شود

اینقدر برود وضو بگیرد و باز گریه کند و باز وضو بگیرد

تا بتواند فتح را روایت کند

سلامی کیست، باقری کجاست، آن‌ها چند تا عکس هستند

حتی سلیمانی کجاست

سلیمانی در رسانه روایت نمی‌شود

سلیمانی هنوز هم یک عکس است

حاجی‌زاده هم یک عکس بوده و یک عکس باقی خواهد ماند

تهرانی‌مقدم هم یک عکس است

این‌ها سلبریتی نیستند

ما با ظاهرشان قرار نیست خوش باشیم

منش اخلاقی و تپش قلب حسینی و شعور الهی‌شان را باید بازشناسیم

اقلا بدانیم او کیست

چه‌کسی می‌داند شهید طهرانچی چند تا مقالۀ ISI نوشته بود

چند صدتا مقاله مختلف داشت

نقشش چی بود

همین فخری‌زاده چطور

ما چرا روایت نمی‌کنیم، چرا نمی‌نویسم، چرا نیستیم

چرا بحران قلب همسر شهید چهری را روایت نمی‌کنیم

چرا نمی‌گوییم او تا شب چه کشید

او چه حالی داشت

2 بچه مدرسۀ ابتدایی او در رسانه کجا هستند

آیا شهدا محملی برای گریه شده‌اند

آیا فیلم گرفتن از زن و همسر شهید

فقط ملعبه گریاندن مخاطب شده است؟

نماز شب شهید یوسف‌وند کجاست

آیا فقط این باب است که یک شهید خالکوبی کردۀ بی‌ریش پیدا کنیم و بگوییم او خوب است؟

او که متحول شد و شهید شد خوب است؟ بله خوب است اما گل‌های سرسبد چه

چرا شهید یوسف‌وند می‌تواند قلوب را به سمت خود بکشاند

چرا عطر معنویت او حس می‌شود

نزدیک به 30 40 نفر شهید نیروی انتظامی در حمله‌ اخیر اسرائیل چه کسانی هستند

فقط جانشین فرمانده اطلاعات نیروی انتظامی را گفتیم ولی بقیه‌شان چرا حتی اسمی ازشان نیست؟

من دیگر دارم شاخ در می‌آورم

هر چه جستجو می‌کنم از اینکه نویسندگان ما، دغدغه‌مندان ما، نشسته باشند و شهدا را روایت کرده باشند پیدا نمی‌کنم

حتی کانال‌های روایت شهدا و خادم الشهداء

همینطور عکس کنار هم اضافه می‌کنند

فقط یک عکس و یک اسم

شهدا ما را ببخشید

شما فقط برای من

یک عکس و یک اسم بودید

مثل همین اسامی کوچه‌ها

نه در ذهن ما بودید نه اشکی برایتان ریختیم

و نه حتی اخلاقمان شبیهتان شد

مظلومیت شما را ما ساخته‌ایم با بلد نبودنمان

بیخیال

بگذارید بنزین بزنم سریع

بروم شمال

شهید کیلو چند 

موافقین ۶ مخالفین ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.