کتاب آن سوی مرگ، نوشته جمال صادقی درباره افرادی است که برای لحظاتی مردهاند و برزخ را دیدهاند و با بهشت و جهنم برزخی روبرو شدهاند.
این اولین کتابی بود که در آن میدیدم به صراحت دربارۀ جن و ارتباط با آنها نوشته شده است.
پیشتر اساتیدم بهم گفته بودند که در صورت مواجهه با اجنه، به هیچ وجه با آنها ارتباط نگیرم و توجهی نکنم، از جمله مرحوم فرجنژاد که توصیه میکردند در صورتی که مشکلی از طرف جنیان دارید، ذکر نادعلی را با کربن(مداد) روی کاغذ سفید بنویسید و به دیوار بزنید و همچنین ذکر ابی دجانه را روی کاغذ زرد رنگ بزنید و بالای در بچسبانید.
کتاب آن سوی مرگ و سه دقیقه در قیامت در واقع توصیف آن چیزهایی است که در فلسفه و کلام اسلامی میخوانیم.
مصاحبه اول با خانمی است که یخچال فریزری از طبقه بالای ساختمان رویش میافتد و برای لحظاتی جهان برزخی را تجربه میکند.
مصاحبه دوم و سوم نیز با دو فردی است که به دلایلی برای لحظاتی از این جهان جدا میشوند.
مهمترین بخش کتاب که انسان را تکان میدهد، صد و سی و پنج هزار سالی است که مصاحبهگر سوم به دلیل حقالناسهایی که به گردن داشته عذاب میبیند و اعمال بد خود را به صورت موجودات کریح المنظری توصیف میکند.
ما تصور میکنیم میشود با آسان گرفتن و در نظر نگرفتن دیگران و زیر سبیلی رد کردن اعمال به راحتی خلاص شد، در حالی که حتی دادن وعدههایی که به آن عمل نمیکنیم، مثل همین وعده که هر شب ساعت ۱۰ منتظر پست جدید باشید در صورت عمل نکردن، باعث میشود حق دیگران بر گردن ما بیاید و بعدا بازخواست شویم.
نکته مهم درباره کتاب این است که این مکاشفات در واقع از جنس جهان مادی نیستند؛ به همین دلیل توصیف آنها به زبان این جهانی کاری دشوار است. مثل این است که برای کورها، درباره رنگ و پرسپکتیو صحبت کنیم.
مطالعه این کتاب را پیشنهاد میکنم و توصیه میکنم هر روز صفحاتی از آن را کم کم مطالعه کنید.
- ۵ نظر
- ۳۰ آذر ۰۰ ، ۲۲:۰۰