- ۲ نظر
- ۲۸ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۱۸
لازم است بدانیم: اهل تسنن در فقه چهار سر دسته دارند به نام ابو حنیفه، مالک بن انس، محمد بن ادریس شافعی و احمد بن حنبل. یک زمانی تعداد مفتیان(فتوا دهندگان) اهل تسنن زیاد شد و تصمیم گرفتند فقط 4 نفر را برای فتوا دادن تأیید کنند که این 4 نفر هستند و الآن اهل تسنن چهار گروه هستند: حنفی، حنبلی، شافعی و مالکی
دیشب به یکی از آن حالتهای بحرانی وجودی دچار شدم. چشمهایم را از سرم کندم و بردم بالا و از دید یک پرنده زندگیام را نگاه کردم. شخصی از جایش بلند میشود، نماز میخواند، کتاب میخواند، مینویسد، میخوابد، بازی میکند، کار میکند، میخورد، خرید میکند، میخوابد و دوباره فردا از نو این کارها را تکرار میکند.
فکر کردم زندگی چه قدر پوچ است. زندگی مشتکل از مجموعۀ کارهای تکراری و روتین روزانه است. از صبح که آگاهی خودمان را بعد از خواب به دست میآوریم، استرسها و دلهرهها شروع میشوند، اگر دردهایی در بدن داشته باشیم مثلا گوش دردی که من الآن دارم، به کار میافتند. این همه درد میکشیم و استرس داریم و حرص زندگی و پول و تحصیل و سلامتی و.. را میخوریم تا این که یک روز میمیریم و از یادها فراموش میشویم.
با این حساب صادق هدایت و ارنست همینگوی عاقلهایی بودند در میان ما. فرآیند مرگ را تسریع کردند و خودشان تصمیم گرفتند چه روزی به زندگیشان پایان بدهند. قدرتمند و با شهامت خودشان را کشتند و مرگ را قبول کردند.
این استدلال خیلی درست است. زندگی واقعا پوچ و خسته کننده است. در فضایی که خدا نباشد و تفسیر درستی از مرگ نداشته باشیم کار درست را دارند انسانهای خودکُشته میکنند. با فنا و نابودی خودمان به یک آرامش ابدی میرسیم و در یک لحظه مثل یک خواب به تمام سختیهایمان پایان میدهیم.
اما چون خدا هست و اعتقادی به نام معاد در اصول دین داریم زندگی اصلا پوچ و بیهوده نیست. کارهای روتین و تکراری معنا مییابند و این معنا را مرگ به زندگی میدهد. مرگ را اگر پلک زدنی بدانیم، که در یک لحظه از دنیا به برزخ منتقل میشویم. دیگر هیچ کار کوچکی بیهوده نیست و حتی بیشتر از یک بی نهایت ارزش دارد. هر یک کار کوچکی در ارتباط با ابدیت خالدی که پیش رو داریم بی نهایت ارزش دارد. لحظاتی که فقط یک بار زندگی میشوند و زمینۀ ادامۀ زندگی در برزخ و قیامت را فراهم میکنند.
به خاطر اهمیت و ارزش مرگ است که در قرآن آن قدر روی آن صحبت شده. و در احادیث توصیه شده به قبرستان بروید، مُرده را غسل بدهید و طوری نماز بخوانید که انگار آخرین نماز عمرتان را میخوانید.
یاد مرگ فوایدی دارد. باعث میشود به شدت روی هر لحظهمان مراقبت کنیم، میترسیم از این که گناهی مرتکب شویم، اگر سختی در دنیا ببینیم با خودمان میگوییم میگذرد و أجلمان میرسد و راحت میشویم، روی خیلی از مسائل پیش پا افتادۀ دنیوی مانور نمیدهیم و خودمان را خسته نمیکنیم، وسواس کمتری به خرج میدهیم.
این نوع زندگی کردن، که هر لحظه به یاد مرگ باشیم و هر فعلی که بخواهیم انجام بدهیم آن را با مرگ تطبیق بدهیم را "زندگی مرگبار" مینامیم. این که من این متن را طوری بنویسم که برای بعد از مرگم بماند، در ابدیت من تاثیری داشته باشد، سعی کنم مخلصانه باشد و فایدهای به بقیه برساند، تمام اینها حاصل تفکر زندگی مرگبار است.
دیشب فهمیدم سردار سلگی شهید شده است و بعدترش فهمیدم یکی از آشنایان که با هم مینشستیم و چایی میخوردیم و میخندیدم بعد از دو هفته درد کشیدن روی تخت بیمارستان جان داده است. دو اتفاق پیش آمده باعث شد شدیدا نگاهم به زندگی تغییر کند، بترسم از این که هنوز کلی نماز و روزۀ قضا دارم، کتابهای زیادی امانت گرفتهام و هنوز هیچ کاری نکرده و آمادۀ مرگ نیستم.
بالاخره، من، تو و تمام وبلاگ نویسهای بیان یک روز میمیرند، یک روزی که شاید اصلا فکرش را نمیکنیم و روز آخر از خودمان باید بپرسیم، آیا واقعا زندگی کردیم؟
به هر جهت تصمیم گرفتیم یک چالش وبلاگی را شروع کنیم، به این اسم که:
«10 کاری که باید قبل از مرگم انجام بدهم»
در یک پُست به همین اسم 10 کاری که حتما میخواهید قبل از مرگتان انجام بدهید را بنویسید و در آخر پست حداقل 5 نفر از دوستانتان را به این چالش دعوت کنید.
بعد از نوشتن پست، لینکش را بفرستید تا انتهای همین پست درج شود. بعد از اتمام چالش که تا 1 اردیبهشت است. یک آمار بگیریم که خلق الله چه چیزهایی میخواهند قبل از مرگشان انجام بدهند.
از آقای سر به هوا، رضا :)(من نمیدونم باید یه جا بفرستی)، رفیقِ نیمه راه، نقل بلاگ، دکتر صفایی نژاد، حامد و فانوسش، میرزا مهدی، نا دم، فیشنگار، هنرنامه(محمد حسین)، امیر+، بخاری، امید شمس آذر، من مبهم، دختر بی بی، ///ه امیری، علیرضا گلرنگیان، پرنیان، نبات خدا، سبو، رئوف، سمیرا شیری، آقای مهربان و سنین +رفقایی که اسمشان یادم نمیآمد، دعوت میکنم در این چالش شرکت کنند.
شرکت کنندگان:
2. محمد حسین
3. نبات خدا
4. آقای امید شمس آذر
6. آقا محمد نقل بلاگ
7. خودم :/
8. گلشید
9. آرام :)
10. فتل فتلیان
11. تنبور
12. سُولْوِیْگ
13. حسین
14. BLUE PRINCESS
15. ماجده
16. امیر+
17. حسین
18. رئوف
19. Dark Angel
20. نادم
21. آدینه
22. marya.m
23. یا زهرا
24. رهام Geramiha
26. Kimia Kvn
27. ح جیمی
28. بنده خدا
29. شارمین امیریان
30. محسن رحمانی
31. هیوا جعفری
32. آناهیتا. ب
33. حامد
34. شیفته گونه
35. حسین...
36. ramtin
38. غریبه آشنا A
39. علیرضا
40. در حوالی اریحا
41. مشکات
42. فاطمه م__
43. فرشتۀ روی زمین (حالا این طور نیستش که بقیه فرشته نباشنا)
44. محبوبه شب
45. بی نام
46. دلآشفت
47. میم إبن کاف
48. بخاری
49. میرزا مهدی
51. دکتر صفائی نژاد
آمده بود نشسته بود جلوی ما. پا نداشت. با عصا آمده بود. نشریهمان را داده بودیم دستش. حسین گفت زشت است نشریه را میگذاشتی آخر میدادی.
بعد که سخنرانیاش تمام شد. دیدم که یکی از بچهها میگفت دیدیش؟ اصلا براش مهم نبود توی جامعه چی میگذره. این آدمها توی دوران خودشون موندن.
گفتم بابا! مِهدی! اومده بود تا خاطرات دفاع مقدس رو تعریف کنه، متخصص اقتصاد که نبود.
کتاب آب هرگز نمیمیرد که حضرت آقا تقریظی برایش نوشتند را میتوانید در طاقچه بخوانید.
وقتی این آدمها زنده هستند نمیفهمم چه قدر دلبستگی دارم، وقتی خبر پر کشیدنشان را میشنوم، اشکهایم میآیند. تک تک، میشمارم، یکی، دوتا، سه تا. امشب حساب میکنم، یکی دو تا سه تا، چند اشک شهید سلگی را دوست داشتم.
معلوم نیست، تا چند روز و چند هفته و چند ماه و چند عمر باید بشمارم.
چندی #پیش_امیر_نوری یکی از بازیگران نام آشنا در صفحۀ اینستاگرامش کلیپی منتشر کرد.
یک ماه پیش جلسهای با یکی از هنرمندان حزب اللهی داشتیم و آن جا بود که روشن شدیم علت اصلی حاشیه سازیهای #سلبریتی ها چیست.
به نظر شما به عنوان مثال آقای امیر نوری نمیدانست که پس از انتشار آن کلیپ یک دقیقهای و تمسخر شعار سال یعنی #جهش_تولید مورد هجمه و واکنشهای بسیاری از افراد واقع میشود؟ چرا، قطعا میدانست، اما چرا چنین بلایی را به جان میخرد؟
! طبق چیزی که آن استاد بزرگوار به ما گفت این بود که فضای هنری کشور به شدت آشفته است. اگر به جدول فروش سینمایی سالانه نگاه کنیم نهایتا 10 فیلم است که دائم میفروشد و دیده میشود. آیا در کشور فقط همین تعداد فیلم ساخته میشود؟ قطعا خیر، خیلی بیشتر است. واقعیتش این است که فضای هنری کشور فقط دست یک عدۀ خاص است و مافیای قدرتمند هنری اصلا اجازۀ مطرح شدن دیگر افراد را نمیدهد.
فیلمی را چند وقت پیش به نام "دیدن این فیلم جرم است" توقیف کردند و ما در اکران خصوصیاش حضور داشتیم. بعد از تمام شدن فیلم تهیه کنندهاش چند دقیقهای صحبت کرد. جالب این که در جایی از صحبتهایش گفت: «به ما گفتهاند اصلا به چه حقی شما فیلم ساختهاید؟»
در واقع میدان سینمایی جایی است که فقط یک عدۀ خاص یکه تازی میکنند.
حال در این میان اگر #بازیگران و هنرمندان دیده نشوند و فراموش شوند، از نان خوردن میافتند. میشوند مثل همان پیرمرد بازیگری که یک سال باقی مانده به مرگش جایزهای گرفت و پشت تریبون گفت:( خدا را شکر میکنم که بالاخره دیده شدم). این قضیه نشان میدهد در شغل بازیگری یا کسی وسط میدان است یا که کلا نیست و دیده نمیشود!
⭕️امثال #امیر_نوری، #مهناز_افشار، #ترانه_علیدوستی، #باران_کوثری، #امیر_جعفری و... به این علت چنین دسته گلهایی از عمد به آب میدهند که دیده شوند و این حاشیه سازی باعث شود توجهی بهشان جلب شود و نهایتا کاری پیدا کنند. فکر کنید خانم #صدف_طاهریان را اصلا کسی نمیشناخت، من فقط یادم است آخر فیلم عصر یخبندان یک لحظه یک ساکی را میگذارد توی ماشین بهرام رادان، یعنی کمتر از 20 ثانیه کلا دیده بودمش. این آدم به امید این که برود آن طرف و حاشیه ساز شود و حالا شاید شبکههای آن طرفی بهش شغلی بدهند یا بتواند در شبکۀ جم بازی کند کشف حجاب میکند و مهاجرت میکند، یکی نیست بگوید اصلا تو کی هستی؟ غیر از این است که با کشف حجابش شناخته شد و اسمش در خبرگزاریها آمد؟ حالا یک پیج 2.6 میلیونی دارد و میتواند قرار داد مدل شدن ببندد، تبلیغات کند یا هر نفع دیگر خودش را ببرد.
نتیجه این حرفها این شد که سلبریتیها این قدر هم خنگ نیستند که خودزنی کنند. تنها دلیل حاشیه سازیهایشان دیده شدن و مطرح شدن دوباره است. اما در هر صورت نمیشود از این گذشت که امیر نوری حرف مفت زده.