من نتیجهاش بودم، بیش از یک قرن عمر کرد، امروز عصر خاکش کردیم و نقطهٔ آخر خط زندگیاش گذاشته شد. در عمر طولانی این مادربزرگ چند عادت وجود داشت که باعث شد تا انتهای عمرش مراجعه کمی به طبیب کند و با سکته قلبی و مغزی، چربیخون، سیروز کبدی و زیر تیغ جراحی از دنیا نرود.
او همیشه تا گرسنه نمیشد غذا نمیخورد و کمخوراک بود. چایهای ننهجون معروف بود و همیشه سماورش داغ بود. غذایش غذای ساده شیر و عسل یا خرما و نان بود و ندیدم یکبار غذای فستفودی یا بستهبندی بخورد.
اعصابش همیشه راحت بود و فشار عصبی، استرس و ناراحتی خاصی نداشت.
ننهجون با آن که بیسواد بود، ولی خدا یعنی معنای زندگیاش را یافته بود و ایمان عمیقی داشت، دائم تسبیح میانداخت و نمازش را متصل به اذان اقامه میکرد.
خدایا او را امشب با اباعبدالله و برادرش حضرت ابالفضل همنشین کن و به ما بیاموز ابدی نیستیم و روزی تمام میشویم.
از ایستگاه راه آهن که بیرون زدیم، راننده تاکسیها حمله کردند، پیرمرد گفت ۶۰ تومن، گفتیم زیاد است، رفتیم جلوتر تا اسنپ بگیریم. اسنپی پیدا نمیشد، به برادر گفتم این آدمها را ببین، به چند نفر که با خودشان ساک همراه داشتند و گوشی دستشان بود اشاره کردم. گفتم همه اینها هم منتظر اسنپاند، باید با تاکسی برویم. مردی با تیشرت سفید روی سکوی کنار خیابان ایستاده بود، معلوم بود منتظر مسافر است، رفتم جلو، گفت ۵۰ تومن. گفتم زیاد است، گفت خدا وکیلی قیمت خوب گفتم که بریم. گفتم هفته پیش ۳۰ تومن رفتیم.
برگشتم دوباره پیش برادر و مرد تیشرت سفید هم سرجایش ماند. چند دقیقهای گذشت و دوباره آمد و گفت ۴۵ تومن، بریم. نه چاره برای ما مانده بود و نه او، نشستیم و رفتیم و چارهگشایی کردیم.
طرف بدجوری خوشصحبت بود، از ترکیه رفتن اقوامش بحث را شکافتیم و به عمق رفتیم تا رسیدیم به روزی که بر اثر بازی در فوتبال دیسک کمرش عیب پیدا میکرد. شکارچیِ مسافر، خود شکار شده بود و روایتی از دیسک کمرش گفت که با رفتن پیش طبیب سنتی غیر متخصص بیتعهدی کارش به عمل جراحی و پارگی دیسک کمر کشیده بود. یاد حدیثی افتادم که میگفت خداوند هر چیزی را روزیات میکند و مصداقش را پشت فرمان یافتم و ماجرایش را با اشتیاق شنیدم.
اول رفته بود پیش طبیب طب سنتی و دیسک کمرش را پاره کرده بودند و دوم رفته بود پیش طبیب طب مدرن که میخواست کیف پولش را بِدَرَد آن هم در ازای آویزان کردن وزنهها و آخر سر مجبور شده بود دیسک پاره شده را جراحی کند.
ماجرای کامل را با صدای خودش بشنوید. شنیدن ماجرا
از ابتدای شیوع کرونا، متخصصین زیادی در زمینه طب چه طبسنتی و چه اطبای پزشکی مدرن مخالف شیوه مقابله با کرونا بودند اما آنها به شدت از طرف رسانههای داخلی و خارجی سانسور شدند و تنها پروتکلهای بهداشتی سازمان بهداشت جهانی و مترجمین و مجریان آنها در کشورهای مختلف به کرسی نشست.
مستند پلندمیک یکی از آثار رسانهای است که اینستاگرام آن را سریعا حذف میکند، در کلیپ پیش رو استدلال پزشکانی را میبینید که معتقدند نباید افراد معمولی از ماسک و دستکش استفاده کنند و محیط را ضدعفونی نمایند. تماشای ویدیو
بعدنوشت: این پست از همان پستهایی بود که باید مسکوت عنه میماند، از همان حرفهایی که نباید گفته میشد.
همان مغزی که تمام حرفهایی که در کتب حدیثی آمده را سخن ائمه میداند آن هم بدون شرط و بررسی رجال و اجتهاد و سند، همان مغز هم تصور میکند هر عمل و منش و روشی که در مجالس اباعبدالله وجود دارد و انجام میگیرد، قطعا صحیح است.
اتفاقا چون دم و دستگاه امام حسین(ع) است ما باید حساس باشیم و در برابر کجیها واکنش نشان دهیم. با چنین منطقی هرگز نباید کتاب حماسه حسینی شهید مطهری نوشته میشد، چون حماسه حسینی نقدها و اعتراضاتی است که شهید مرتضی مطهری به تحریفها و بدعتهای عزاداری میکنند؛ لذا قبول حرف حجتالاسلام شهاب مرادی که میگویند هرگز نباید از بساط امام حسین(ع) ایراد بگیریم و کلیپ صحبتهایش هم حسابی پخش شده، صرفا باعث میشود در برابر هر نوع تحریفی سکوت کنیم و راه را برای بدعت باز بگذاریم. تماشای ویدیو
دیشب به هیأت معروفی در قم رفتم - مطلب ویرایش شده، اسامی کامل آمده بود و حذف شدند- شخص سخنران که حافظ کل قرآن هستند، مطالب بسیار ارزشمندی درباره حب دنیا مطرح کردند، اما برخی مطالب هر چند واقعی، درست و صحیح السند اما گفتن آنها در میان عامه مردم درست نبود و باعث میشد از دل مقتلخوانی مسائل کمدی بیرون بزند.
ایشان فرمودند: ذوالجناح، اسب امام حسین(ع) پس از این که امام داشتند از شدت جراحت و بیحالی روی زمین میافتادند، چندین بار سعی کرد که مانع افتادن امام شود، یک بار از سمت چپ مانع شد و یک بار از سمت راست، در نهایت با سُم خاک را نرم کرد تا متکایی از خاک شد و امام را زمین گذاشتذو بعد ذوالجناح سمت خیمهها رفت، چه کسی دیده اسب گریه کند؟ ذوالجناح گریه کرد و نقل شده که اسب امام حسین حرف زد و بعد جملهای عربی از قول ذوالجناح نقل کرد.
تصور کنیم اسبی الان ایستاده جلوی دوربین و میخواهد حرف بزند، آن هم به زبان عربی، هر چند این سخنرانِ روضهخوان عزیز که عددی در برابر او نیستم، استاد تاریخ و مقاتل باشند و این واقعه صحیح و اتفاق افتاده باشد، اما آیا گفتن آن بیشتر شبیه یک واقعه کمدی نیست؟
بعد در ادامه گفتند که حضرت زهرا(س) در روز قیامت پیراهن خونین و کهنه امام حسین(ع) که نسل به نسل از حضرت یوسف به ایشان رسیده بود را در حوض کوثر میشویند.
تصور این که خانمی دارند در حوض، وقتی آن همه آدم روز قیامت ایستادهاند پیراهنی را میشویند، به آن چنگ میزنند، مچاله میکنند و بعد از شستوشو آبش را میگیرند، هر چند واقعیت و صحیحالسند باشد اما گفتنش به مقتضای حال مخاطبان نیست و غلط است و شنیدنش ظرفیت میخواهد تا آدم یک دفعه از حال و هوای روضه بیرون نیفتد و خندهاش نگیرد. همچنین قابل باور نیست پیراهنی از حضرت یوسف که گمانهزنیهایی انجام میشود که در عصر آپوفیس یا آخناتون میزیسته، یعنی ۱۳۰۰ تا ۱۶۰۰ سال قبل از میلاد که با تبدیل تاریخ، روز عاشورا مصادف با ۱۳ اکتبر سال ۶۸۰ میشود، یعنی نزدیک به دو هزار سال یک پیراهن دست به دست شده باشد که حتی اگر تانک چیفتن هم بود بعد از این همه مدت زنگ میزد و فرسوده میشد، بعد این پیراهن که نسل به نسل پوشیده شده تن شریف امام حسین باشد و امام قبل از پوشیدنش هم با چاقو آن را پاره پاره بکند تا دشمن حداقل به آن چشمداشتی نداشته باشد اما بعدها به همان هم رحم نشود.
آخرین سفر اربعین با دوستی در موکب هیأت معروف حزباللهی دیگری ایستادیم، جناب سخنران داشتند روضه میخواندند و اواسط روضه یک دفعه گفتند که پیرمردها با عصا آمدند که امام حسین(ع) را بزنند، دوستم میگفت وسط روضه یک دفعه خندهام گرفته بود از این تصور که عدهای سالمند با ویلچر و عصا و واکر دارند حرکت میکنند!
حال اصل قضیه این بوده که لشکریان عمربنسعد اصلا به قصد قرب الهی آمده بودند تا امام حسین را به عنوان خارجشده از دین بکشند! جهالتشان به جایی رسیده بود که به عنوان وظیفه شرعی آمده بودند، پیرمردها هم گفته بودند برای ثواب بردن یک عصایی هم به پیکر امام بزنند ولی شیوه بیان این واقعه چیزی جز کمدی نشده بود.
«در زمینهای که تخصص نداریم نباید حرف بزنیم» این جمله کوچک، گاهی سیلی محکمی روی صورت برخی بزرگان زده، گاهی برخی علما نیز به دلیل اظهار نظر درباره چیزهایی که علم کافی دربارهشان ندارند، حرفهای بیپایهای را بیان میکنند.
آشنایی با برخی ادعاهای منفی درباره چای
در کتاب توصیههای پزشکی عارفان، صفحه ۷۸ نوشته شده:
«[آیت الله بهلول گنابادی] به چای نظر بسیار منفی داشتند و میفرمودند که سراسر ضرر است و این یک توطئه از طرف بیگانگان است. میگفتند: ناپلئون به ملت خود گفته بود اگر میخواهید ملتهای مسلمان را از پا درآوریم هر خانواده فرانسوی یک صندوق در منزل خود نصب کند، و اگر خرج روزانه شان از فلان مبلغ فراتر رفت مبلغی را به عنوان جریمه در صندوق بیندازد.
با توجه به دشمنی مردم فرانسه با مسلمانان، از این طرح استقبال شد. بعد از مدتی ناپلئون دستور میدهد مبالغ جمع شده را که مبلغی هنگفت بوده، در کشورهای مسلمان مدرسه و درمانگاه بسازند و بعد از ساخته شدن آنها گفته بود: حالا همه را با فرهنگ استفاده از چای آشنا میکنیم؛ کودکانشان و بزرگسالانشان؛ و گفته بود هر وقت دیدید آنها صبح از خواب بلند شدند و قبل از هر چیز چای طلب نمودند ما به مقصد خود رسیدیم.»
دو وبلاگ آن طرفتر کاربری به نام «فدایی اسلام» با نقل مضمون این مطلب در انتها نوشته:
«وقتی من این داستان را شنیدم ۶ ساله بودم، همان جا استکان چای خوردنم را به زمین زدم و شکستم و از آن تاریخ تا الان چای نخوردم.»
در حال حاضر نیز یکی از اطبای مشهور طب سنتی، که از همان پدرهای طبسنتی است، اظهارات عجیب و غریبی که فقط از دست خودش بر میآید بیان میکند.
دکتر حسین روازاده میگوید برویم قبر کاشف السلطنه که واردکننده چای به ایران بود را خراب کنیم و در ادامه میافزاید: «زمانی که چای به ایران آمد حکما و علما واکنش نشان دادند و گفتند این چه گیاهی است که حتی الاغها به آن حمله نمیکنند» همچنین در ادامه میگوید «وقتی این گیاه سمی را در آب بریزید، ماهیها از بین میروند.» تماشای ویدیو
آقای خیراندیش نیز میگوید: «حق چای این نیست، که یک جوشانده بیفایده و حتی گاهی اوقات زیانبخش، این همه مصرف داشته باشد» تماشای ویدیو
پاسخ شبهه ناپلئون
درباره هر علمی که میخواهیم حرف بزنیم باید به منابع اصلی آن مراجعه کنیم، طب سنتی از علومی است که خیلیها به اسمش حرفهایی میزنند و آن را تبدیل به شبهعلم کردهاند.
سه نفر از حکمای مهم که به عنوان منبع اصلی طبسنتی شناخته میشوند، بوعلی سینا، زکریای رازی و عقیلی خراسانی هستند. عقیلی خراسانی دو کتاب مهم به نام خلاصة الحکمه و مخزن الادویه دارد.
عقیلی خراسانی درباره فواید چای ختایی(همین چای سیاه) در صفحه ۵۶۰ مخزن الادویه مطالب زیادی مینویسد، طبیعتش را گرم و خشک میداند و میگوید از بین برنده هم و غم است و مصلح آن شیرینی و شیر است:
«طبیعت آن گرم تا آخر دوم و خشک در اواسط آن و نوع اعلای آن گرم در سوم و بعضی سرد میدانند بجهت تسکین آن عطش و حرارت و التهاب باطن و دفع آن ضرر شراب را و این توهمی است بلکه صدور افعال مذکوره از آن بسبب تلطیف و تقطیع آنست بلاغم و اخلاط لزجه و معطشۀ ملتهبه را و دافع رطوبات حادثه از شراب است، مقوی قوی و ارواح و معده و باه مبرودین و مرطوبین و منشط و منعظ و ملطف و مقطع و مفتح و منضج و مرفق مواد و معرق و مدر بول و مسکن عطش کاذب و صداع بارد و التهاب معده و جشای دخانی و صافکنندۀ خون و رنگ رخسار و مبدرق ادویه بقعر معده و عمق بدن و منقی معده و دماغ و جهت ازالۀ بخر و بدبوئی دهن و رائحۀ شراب و سیر و پیاز و طیب و نکهت بغایت مفید و جهت خفقان و امراض قلب و انتصاب نفس و انبساط نفس و ازالۀ غم و هم و یرقان و سوء القنیه و استسقا و مراض سدی بواسیر و حبس البول و تقطیر حادث از برودت و ضعف کرده هریک به تنهائی و یا با ادویۀ مناسبه و ضماد پختۀ آن جهت اورام صلبه و تسکین درد بواسیر و نطول آن معرق و منوم و در طعم آن اندک تلخی و عفوصتی که دست بنقوع آن در آب کرم بطرز مسطور و یا جوشانیدن در آب و داخل کردن نبات و شیر جوش داده بسیار کم و زائل می کردد و لهذا مصلح آن را شیرینی و شیر میدانند و بیشیرینی استعمال نمینمایند و مضر میدانند و نیز ناشتا آشامیدن آن مضر و باعث حدوث امراض حاره است خصوص در محرور المزاج و اما جهت کسی که در معده او اخلاط فاسدۀ لزجۀ ردیه بسیار باشد خصوص که از طعام سابق در خود ثغلی و جشائی و نفخی دریابد البته نافع است و آشامیدن آن را بسیار کرم نیز مضر میدانند خصوص در اوقات حاره و مزاجهای گرم و جوانان بالای طعام گرم بلکه نیم گرم آن را نافع گفتهاند»
کتاب مخزن الادویه در سال ۱۱۸۵ ه.ق نوشته شده و ناپلئون سال ۱۷۶۹ میلادی به دنیا آمده، با تبدیل تاریخ میفهمیم ناپلئون یک ساله بوده که این کتاب نوشته شده! و ۳۴ سال بعد در فرانسه به قدرت میرسد؛ بنابراین پیش از نضج نطفه بناپارت، حکمای طب سنتی چای را ارزشمند میدانستند.
پاسخ شبهه الاغها و ماهیها
دکتر روازاده در مطلب دیگری ادعا میکند که بنابر حدیثی از امام صادق هر وقت خواستیم بدانیم گیاهی خوب است، آن را جلوی حیوان گیاهخوار بگذاریم و اگر حیوان آن را خورد خوب است و ما هم استفاده کنیم، اگر نخورد ما هم استفاده نکنیم.
سوال اصلی این است که ما بسیاری از گیاهان دارویی تلخ و بدطعم داریم که حیوان گیاهخواری مثل الاغ اصلا سمت آنها هم نمیآید، شاید گیاهان مفید زیاد دیگری هم داشته باشیم که با ریختنشان در آب، باعث مرگ ماهیان شود. این دلیل برای بد بودن یا خوب بودن گیاهان نیست، تازه اگر حدیث صحیح السند باشد و بتوانیم اصل آن را پیدا کنیم. در ضمن تشخیص رجال و درایه و معنای حدیث در توان آقای روازاده که پزشک هستند، وجود ندارد.
طیف سنتی ایران در گذشته با ورود هر چیز جدیدی مخالفت میکردند که رادیو و دوش حمام از جمله آنها بوده، اما اگر مشخص شود که افرادی مثل کاشف السلطنه از عمد و مثلا در ارتباط با سرویسهای جاسوسی انگلیس چای سیاه را به ایران وارد کرده است، ممکن است به دلایل استعماری تجاری باشد، نه به دلایل آسیب زدن جسمی یا بیوتروریسم؛ چون قبل از آن که استعماری بخواهد ظهور کند، حکمای مهم ما معتقد به فواید چای سیاه بودند.
آقایان خیراندیش و روازاده و دیگر پدران نوظهور که این ادعاها را میکنند، باید پاسخ بدهند که بنابر چه آموزهای از کتابهای طب سنتی به این نتایج رسیدهاند؟
حکمت چای روضه
بنابر مبانی طب سنتی، غم که یکی از اعراض نفسانی(حالات درونی انسان) است، باعث ایجاد سردی در بدن میشود و در نتیجه میتواند اعضای رئیسه مثل قلب را سرد کند و باعث ایجاد بیماریهایی در بدن شود. چای سیاه که مزاجی گرم دارد پس از روضه به عزاداران داده میشود تا هم این سردی را تعدیل کند و هم باعث ازاله هم و غم شود، همان طور که عقیلی خراسانی در مخزن الادویه درباره آن گفته بود.
همچنین چای همیشه همراه خرما، قند، نبات و یا چیز شیرین دیگری مصرف میشود که این نیز مصلح چای بود که عقیلی خراسانی به آن هم اشاره کرده بود. چای روضه یکی از سنتهای دقیق ماست، به همین جهت باید در مراسمهای عزاداری چای به عزاداران داده شود، نه مثلا شربت آبلیمویی که سرد مزاج است و حال فرد را بدتر میکنند.
خرما نیز یکی دیگر از غذاهای با طبع گرم است که این سردی را جبران میکند و از خواص آن نیز رفع هم و غم است، همانطور که وقتی حضرت مریم(س) به دلیل تهمتهایی که بهش زده شده بود، زیر درخت نخلی نشست و از خرمای آن استفاده کرد.
خرما با پودر نارگیل و گردو، گلاب، چای و حتی استفاده از دخان (قلیان و سیگار با توتون طبیعی در قدیم) از سنتهای عزاداری بودهاند که به شکل دقیق و صحیحی وضع شدهاند و باید آنها را حفظ کرد(غیر از سیگار و قلیان که نه از نظر فرهنگی صحیح است و نه نوع سالم آن پیدا میشود). دخان باعث گرمشدن مستقیم دماغ(مغز) میشود، شاید کنار هم قرار دادن غم و سیگار کشیدن در فرهنگ غربی و سینما بیجهت نباشد.
امام خمینی هر روز عادت به خوردن چای داشتند، مرضیه حدیدهچی میگوید:«امام عادت داشتند در ساعت یازده یک چایی بخورند و آن لحظه به خودشان اختصاص داشت، ولی میفرمودند که خانم هم تشریف بیاورند و بنشینند تا من چاییم را بخورم» :)
واقعا باعث تاسف است که آقای خطیب وزیر پیشنهادی اطلاعات آقای رئیسی معرفی شدند. خطیب کسی است که در فتنه ۸۸ طرفدار موسوی بود که در آن زمان وزیر وقت او را از مدیر کلی قم برکنار کرد.
خطیب پس از مدتی بلاتکلیفی از وزارت بیرون رفت و بعدا با توصیه علی لاریجانی معاون حفاظت قوه قضائیه شد.
او در ناکامیهای جناب صادق لاریجانی در ده سال ریاست بر قوه قضائیه، به دلیل تصدی معاونت حفاظت و قصورهایی که داشته شریک بوده است.
با انتصاب آیتالله رئیسی به ریاست قوه قضائیه به دست رهبر معظم انقلاب، خطیب که باید پاسخگوی عملکرد ضعیف خود در حفاظت قوه میشد، از حفاظت قوه کنار کشید و پس از مدتی اندک، بیسروصدا به مشهد منتقل شد و در آستان قدس مسئولیت گرفت.
یادشده بعد از عهدهدار شدن پست معاونت قوه قضائیه، برخی اعضای ستاد اصولگرایان موسوی در قم را به معاونتهای قوه قضائیه آورد.
علیرضا امینی که به دلیل حضورش در ستاد اصولگرایان موسوی در قم و نقشش در فتنه ۸۸ و مواضعی که علیه رهبر معظم انقلاب داشت، به دست مرحوم آیتالله یزدی از دبیرخانه شورای عالی حوزه برکنار شده بود، با رایزنی خطیب، معاونت آموزش قوه قضائیه را تصاحب کرد.
بعد از امینی، آقایان؛ هادی صادقی، شهریاری و چند نفر دیگر با طراحی خطیب و امینی به معاونتهای مختلف قوه منصوب شدند.
این افراد که به دلیل نقش داشتن در فتنه باید محاکمه میشدند، به قوه قضائیه کوچ کردند تا از تعقیبهای احتمالی در امان باشند و هم در سنگرهای جدید، نظام را ناکارآمد نشان دهند.
و این گونه شد که عملکرد قوه قضائیه در دوره آقای صادق لاریجانی، بدبینی مردم به نظام را فراهم کرد و برکناری زودهنگام صادق لاریجانی رقم خورد.
حال همان جریان در تلاش است یکی از افراد خود مثل خطیب، عبداللهی و خزائی را در رأس وزارت کلیدی نظام قرار دهد تا آیتالله رئیسی و دولتش را ناکارآمد و ضعیف نشان دهند.
این حضرات میخواهند امیدی که در دل توده برای اصلاح امور و حل مشکلات کشور بعد از آمدن آیتالله رئیسی ایجاد شده را به یأس و ناامیدی تبدیل کنند.
سخن پایانی: اگر قرار است افراد غیرهمسو با آیتالله رئیسی، مثل آقایان خطیب و عبداللهی عهدهدار وزارت اطلاعات شوند باید فاتحه مبارزه با فساد و مقابله با نفوذ اجانب در ارکان نظام را خواند.