سکوت

مرغ سحر ناله کن

اشتباهاتی که در وبلاگ‌نویسی مرتکب شدم

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۶:۰۰ ب.ظ

آتش بدون دود نمی‌شود، جوان بدون گناه.

احساس می‌کنم اشتباه کردم؛ چندین سالی که وبلاگ نوشتم اصلا متقن نبودم. چندین بار وبلاگ را بالا و پایین می‌کنم، مطالب زیادی نوشته‌ام که زشت بودن یا اشتباه بودن‌شان را الآن می‌فهمم. دائم ویرایش می‌کنم و تغییر می‌دهم، چند روز پیش پستی نوشتم ولی منتشر نکردم که در آن‌ به حرف‌هایی اشاره می‌کردم که با حرف‌های دیگرم تناقض داشت.

عامل اصلی این اتفاق، حرف زدن درباره چیزهایی بود که به قدر کافی درباره‌شان تحقیق نکرده بودم و به مقدار کافی با انسان‌ها ارتباط نداشتم که زشتی‌ برخی صحبت‌ها را درک کنم. این هشتصد و هفتاد و ششمین پست وبلاگ است، اما فقط 136 پست را می‌‌توانید ببینید. تازه در همین‌ها هم پاسخ‌‌هایی که به نظرات می‌دهم، چیزهایی جگرسوز می‌یابم.

هر چه بوده تمام شده، منطق خواندن، دقیق شدن، اندکی تربیت شدن و فهم معرفت‌شناسی فلسفی کمک کرد بهتر بنویسم، همه این‌ها را هم که نمی‌توانستم روز اول به دست بیاورم.

از این رشته به آن رشته هم زیاد شیرجه رفته‌ام، ولی عمق مطالب از بس کم بوده که هر دفعه با سر خونی از جا بلند شده‌ام، شاید مطالب را چند دسته کردم، خوشمزه‌هایش را یک کتاب کردم، تحقیق عمیقی روی مطالب تخصصی کردم و تکمیل کردم و آن‌ها را هم یکی‌یکی مقاله و کتاب کردم، من می‌نویسم تا بمانم و فایده‌ای برسانم، اگر به قصد من می‌نویسم تا حال کنم یا فقط آرامش بیابم می‌نوشتم، قطعا این هدف محقق شده بود و دردی نداشتم ونمی‌ترسیدم که حرفی زده باشم که باعث گمراهی کسی شده باشد. من نمی‌توانستم بیخیال حرکت کردن شوم، هیچ وقت ماشین پارک شده تصادف نمی‌کند، کسی که اشتباهی نکند، حرکتی هم نکرده.

خواهش می‌کنم درباره خودم و وبلاگم نظر بدهید، ناشناس را باز گذاشته‌ام، چیزهایی را بهم بگویید که شاید الآن متوجهش نیستم تا شاید متوجه شوم، کمک کنید مثبت و منفی‌ام را بهتر درک کنم.

  • ترومازادۀ فرهنگی

نظرات (۱۰)

  • یاس ارغوانی
  • از نظر من که وبلاگتون خوبه. اگر بیشتر درباره طب سنتی و صهیونیسم بنویسید عالی میشه.
    این حساسیت طبیعیه. چون من خودم دوتا وبلاگ قبلم رو به همین خاطر پاک کردم که چون احساس میکدم همش یاوه گویی کردم و مطالب بیفایده نوشتم.
    البته عیب هایی هم هست منکر نیستم ولی یادم نمیاد که بگم.
    پاسخ:
    منم مثل شما دو تا وبلاگ قبلیم رو پاک کردم :(
    صهیونیسم تخصصی ندارم، اندکی فقط خوندم، اینجا بیشتر طب سنتی، سینما، نویسندگی و ادبیات داستانی و خاطرات و گاهی هم مابقی موضوعات می‌نویسم.
    اگر از ابتدا تربیت شده بودم که شوخی بیخود نکنم، حرف بی پایه نزنم و بی‌ادبی نکنم و متمرکز پست بنویسم این غصه الان نبود
    این حس طبیعی هست به نظرم.

    هممون وقتی می‌ریم مطالب یک سال قبل مون رو می‌خونیم همچین حسی بهمون دست می‌ده و کلی خجالت می‌کشیم :)

    بابت انتشار مطلب هم نگران نباشین. می‌تونین بگین این پست بر اساس این فرایض اشتباه دراومده و مطلب جدید رو بخونین :)
    دوره‌ی الان هم دوره‌ی پست مدرن هست و هر کسی در «حال» ممکنه نظرش درست باشه ولی یک ساعت بعد حرفش غلط باشه و نظریه‌ی دیگه‌ای بیاد جای حرفش رو بگیره دیگه ماها که جای خود داریم ... چه بسا اون متنی که نوشتین ، مطلبی رو ذکر شده باشه که به درد یک نفر دیگه بخوره و یا به اطلاعاتمون افزوده بشه ...
    نظرتون چیه ؟ :)

    فکر کنم مشخص هستم کی هستم
    پاسخ:
    ولی اگر خاطره بود طوری نبود، مطالب تخصصی مثل سینما رو مثثلا برداشتم با زبان عامیانه و وبلاگی نوشتم :/ این عذاب آوره.
    یا مطالب شخصی یا مطالب زشتی که زشتی‌شون رو نمی‌فهمیدم، البته این نشانه رشد منه که چیزهایی رو الان میفهمم.
    ممنون از این دلداری، کیه زیاد ایموجی استفاده میکنی و اینتر میزنه و عادت به پاراگراف بندی داره؟ 🤔
    هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم وبلاگ یه طلبه رو بخونم:)) البته جسارت نباشه
    ولی حس میکنم اینجا حرفهایی زده میشه که جنسش فرق داره
    پاسخ:
    چوبکاری می‌فرمایید، ما هنوز تا طلبه شدن مایل‌ها فاصله داریم.
    قبلا میخوندمتون ولی به حدی نگاهتون یه جاهایی مردونه و بی ادب بود که مدت طولانی خوندن اینجا رو گذاشتم کنار. البته بین کسانی که حوزه یا دانشگاههای تک جنسیتی درس میخونن کلا این وضعیت شایعه. بین آقایون باز بیشتر.
    پاسخ:
    من عذر میخوام، متوجه نبودم گاهی دارم چه میکنم. حتی برخی متون رو دیدم که متوجه این مشکل‌شون نبودم و باعث خجالتم شدند.
    سلام و رحمت الله

    نوشته هاتون بهتر شده و این کاملا مشهوده
    و تا آدم در معرکه و نوشتن و دریافت نظر نباشه که این رشد اتفاق نمیفته
    پاسخ:
    سلام علیک
    تشکر از نظرتون
    الحمدلله، این شیرجه رفتنه کمتر شده و داریم سعی می‌کنیم عمیق بشیم و این قدر تکثر نداشته باشیم.
    سلااام
    من فکر می‌کنم بعد میام می‌گم
    پاسخ:
    سلام
    فکرات کردی برادر؟
  • میرزا مهدی
  • سلام گُلم. فقط انقدر بپرسم که وقتی وبلاگی با این همه سابقه و تکفر و عمق رو برانداز میکنی و میبینی در یک زمانهایی دچار اشتباهاتی بودی و غیره و غیره، در حالیکه تعداد اندکی دنبال کننده ملاحظه و مطالعه کرده اند، اگر روزی به صفحه ی اینستاگرامت بری و چنین کنکاشی بکنی، و متوجه چُنین اشتباهاتی بشی، در حالیکه تعداد خیلی زیادی انسان، مطالعه و مشاهده کردند، چه احساسی خواهی داشت؟
    پاسخ:
    سلام، میرزا اگر منظورت مباحث کرونا و ماسک و واکسن است، این‌ها واقعا مطالب تحقیق شده‌‌ای است که متصل به اطلاعات امنیتی ریشه‌داری است که فقط بخشی رو میدونم و قابل بیان هم نیستند، از این جهت نه تنها نگرانی ندارم، بلکه شرمنده‌م که نتونستم بیشتر کار کنم و جلوی قتل‌عام رو بگیرم و قدم بزرگ‌تری بردارم.
  • علیرضا ‌‌
  • این شش ماه اخیر که دوباره شروع کردی یه طرف
    بقیه عمر وبلاگ هم یه طرف
    استفاده میکنیم...با همون فرمون برو جلو:)
    پاسخ:
    شش ماه شد یعنی!
    چوبکاری می‌فرمایی، ما گواهی‌نامه هم نداریم، نظر لطفته برادر
    سلام
    گفتنی‌ها رو گفتند. اینجا ترغیب می‌شیم به نوشتن، کتاب‌خوندن، اندیشیدن، شکستن کلیشه‌ها و...
    ولی غیر از این‌ها، نکته‌ای که شاید همه ازش غافل باشند، نثر قویِ نوشته‌های وبلاگ سکوته. نثر نوشته‌هات صاف و ساده است و نه در دام سخت‌نویسی و عربی‌گرایی افتاده‌ و نه ساده‌ی مبتذل و بی‌پیرایه است. امیدوارم این نثر پیراسته‌ی فارسی رو حفظ کنی. :)
    پاسخ:
    سلام
    هر کس بنابر طرز تفکرش جهان‌بینی و زاویه دیدش فرق میکنه و علیرضا تو از نگاه هنری، ادبی و ویراستاری نگاه میکنی.
    ممنونم از لطفت، چه فایده داره آدم ادبی سخت بنویسه و بیخود باعث زجر مخاطب بشه، ما اومدیم پیامی رو منتقل کنیم نه خودنمایی با کلمات کهنه و کج و معوج
    سلااام
    چیز خاصی به ذهنم نرسید.
    شاید همین که بعضی مطالب فضا و بیانش یه جوری بود که مخاطب از اول ردش می‌کرد.
    پاسخ:
    سلام
    مثال از پست‌ها هم به ذهنت میاد؟ مثلا منظورت ماسک یا شهر الاغ‌هاست
    ممنونم آدم باسوادی چون تو مخاطب وبلاگ منه

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.