سکوت

مرغ سحر ناله کن

امام حسین در جامعه ما قیام کرد!

چهارشنبه, ۲۷ مرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۰۰ ب.ظ


  • جواد انبارداران

نظرات (۶)

با خودم فکر می‌کنم اگه من در اون زمان و مکان زندگی می‌کردم چه رفتاری داشتم؟
احتمالا جز کسانی بودم که نامه به امام رو مهر کردن
دعوت نامه می‌فرستادم
بعد ولی مثل سلیمان یه گوشه می‌نشستم و می‌گفتم جنگیدن قبل از اومدن امام مکروهه. بعد اونقدر لفتش می‌دادم و خودم رو گول میزدم که کربلا بیاد و بگذره. بعد میشدم مثل توابین. گریه و زاری و توبه. ولی حتی موقع قیام توابین هم یه بهونه‌ای پیدا میکردم و همراهشون نمی‌شدم.
😶😶😶
پاسخ:
خیلی واقع‌گرایانه‌نگاه کنیم در آن نظام مردگرا، فکر کنم نامه‌ هم نمیتونستید بفرستید. شهدای خانم ما خیلی معدود هستند و اعراب اگر چه بسیار خشن بودند اما با زن‌ها کاری نداشتند بر خلاف اروپایی‌های همان زمان که زن‌ها را هم آتش می‌زدند و شکنجه!
به هر حال، به قول شهید چمران آن گاه که شیپور جنگ نواخته می‌شود، مرد از نامرد شناخته می‌شود، هر گونه صحبت قبل از قرار گرفتن در بزنگاه‌های تاریخ غیر قابل اثبات است ولی ان‌شاءالله اگر بودیم یار امام بودیم اما در این زمان آفریده شدیم برای وظیفه‌ای که خدا برایمان در نظر گرفته.
دقیقا همین الانه /:
پاسخ:
جامعه خودمون رو داره میگه
با همون مهریه‌ها و طبقات اشرافی
سلام
ربطی به این پست نداره ها، ولی مدتی بود می‌خواستم بگم خوب حرف می‌زنید. منظورم این نیست که خوش‌صحبت یا خوش‌قلمید، یعنی کمی دور از کلیشه‌ها صحبت می‌کنید. کمی جرئت دارید. پراکنده و گاهی با اطلاعات سطحی صحبت می‌کنید (البته گاهی به نظر من مخاطب اینطور میاد، واقعیتش رو نمی‌دونم) ولی تقریبا آزاد صحبت می‌کنید. ملاحظاتتون تو صحبت صفر نیست، ولی خیلی زیاد هم نیست. چند بار فکر کردم چرا با وجود بعضی اختلاف‌نظرها و گاهی بعضی پست‌هایی که لج آدمو درمیاره، همچنان با خوشحالی اینجا رو می‌خونم، به این نتیجه رسیدم که اولا دوست دارم صداهای مختلف رو بشنوم، دوما دلیلش مدل حرف زدن و نوشتن شماست.
خواستم خواهش کنم یه‌وقت کم‌کم زیر قید مراعات و ملاحظه و این‌ها نرید. آزاد باشید، آزادتر از اینی که هستین.
ممنون
پاسخ:
سلام، پس شما هم از خیل این بزرگوارانی هستید که گاهی منفی می‌دهند ولی اصل نظام وبلاگی را تحمل می‌کنند.
ممنونم از لطف‌تون، هر کسی را بهر کاری ساخته‌اند، من اگر رک و صریح آفریده شدم، بگذار همین طور باشم و سعی نکنیم همه مردم را یک طور قالب بزنیم، من عذر می‌خوام اگر گاهی حال به‌هم زن، لج‌درآور و حتی مغرور جلوه می‌کنم، نمی‌خواهم این طور باشم و هر وقت کسی به مدل من(یعنی ذاتیات نه چیزهایی که میتونم تغییرش بدم) اعتراض می‌کند او را به صندوق انتقاد و پیشنهاد خدا ارجاع میدهم که من رو این طور آفرید.
ممنونم تحملم می‌کنید، هم شما و هم دیگرانی که با شما هم نظر هستند.
قیام کن! چرا نشستی؟
پاسخ:
به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل
و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم
عجیبه که چرا تو کامنتم بین لحن کتابی و عامیانه چند بار رفت‌وآمد کردم :|

+ من اهل مثبت و منفی دادن به پست‌ها نیستم، بخوام چیزی رو به اطلاع نویسنده برسونم از زبونم استفاده می‌کنم.
+ اهل تحمل هم نیستم، یا اعتراض می‌کنم یا جمع می‌کنم میرم. اگه می‌خونم یعنی به نظرم خوبه که می‌خونم.
پاسخ:
مثبت و منفی دادن پیامی رو به من منتقل میکنه، استفاده کنید گهگاهی.
ممنونم، من خیلی تلاش کردم به این تعریف برسم. نظر لطف‌تونه، بیشتر در چه موضوعی علاقه دارید؟ و چه پستهایی رو باهاش مخالف بودید و همون‌ها بود که لج درآر بود؟
سیاست به طور کلی، طب سنتی، فضای مجازی، شفاف‌سازی‌های مذهبی و تاریخی، این‌ها زمینه‌های موردعلاقه‌ی منه تو وبلاگ شما.
و به طور خاص یادم نیست کدوم پست لج‌درآور بود، اگه اشتباه نکنم شاید زیرش یه مختصری هم بحث کرده باشم باهاتون. ولی باید بدونید معمولا اینطور نیست که با یک پست کمپلت مخالف باشم، تو هر پست یکی چند جمله شاید. اخیرا البته کمتر شده و گاهی پست‌ها رو کامل می‌پسندم =)
پاسخ:
از ابتدای این مسیر وبلاگ‌نویسی اشتباهات زیادی مرتکب شدم، جاهایی اظهار نظر کردم که تخصص نداشتم، مطالبی گفتم که دقیق نبودند، مطالبی نوشتم که فقط پست پر کردن بودند و هدف و انسجام صحیحی نداشتند، حتی در ارتباط با افراد در نظرات خیلی از مسائل رو متوجه نمی‌شدم و شاید باعث ناراحتی دیگران می‌شدم در حالی که درکی از آن‌ها نداشتم.
چند وقت پیش پست‌هایی در نقد خودم نوشتم ولی بیخیال انتشارشان شدم، در بررسی مطالب گذشته وبلاگ به حرف‌هایی از خودم رسیدم که حرف‌های دیگر را نقض می‌کرد و بی‌ثباتی رو نشون می‌داد.
خب شما اگر از مدت‌ها قبل وبلاگ را خوانده باشید، قطعا با این پست‌ها و با آن ارتباطات ناقص نظرات برخورد کرده‌اید، بسیاری از مطالب گذشته لج خود من هم در می‌آورد و نمی‌دانم واقعا با چه استدلالی آن‌ها را نوشته‌ام، پس قطعا شما و خیلی از افراد را صاحب حق می‌دانم که از برخی مطالب قدیمی‌تر انتقاد کنید، مطالبی که اگر برگردید الان پیدایشان نکنید و عدم نمایش‌شان زده‌ام و وجود برخی پاسخ نظرها زجرکشم می‌کنند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.