دیسک کمری که با بیتعهدی پاره شد
از ایستگاه راه آهن که بیرون زدیم، راننده تاکسیها حمله کردند، پیرمرد گفت ۶۰ تومن، گفتیم زیاد است، رفتیم جلوتر تا اسنپ بگیریم. اسنپی پیدا نمیشد، به برادر گفتم این آدمها را ببین، به چند نفر که با خودشان ساک همراه داشتند و گوشی دستشان بود اشاره کردم. گفتم همه اینها هم منتظر اسنپاند، باید با تاکسی برویم. مردی با تیشرت سفید روی سکوی کنار خیابان ایستاده بود، معلوم بود منتظر مسافر است، رفتم جلو، گفت ۵۰ تومن. گفتم زیاد است، گفت خدا وکیلی قیمت خوب گفتم که بریم. گفتم هفته پیش ۳۰ تومن رفتیم.
برگشتم دوباره پیش برادر و مرد تیشرت سفید هم سرجایش ماند. چند دقیقهای گذشت و دوباره آمد و گفت ۴۵ تومن، بریم. نه چاره برای ما مانده بود و نه او، نشستیم و رفتیم و چارهگشایی کردیم.
طرف بدجوری خوشصحبت بود، از ترکیه رفتن اقوامش بحث را شکافتیم و به عمق رفتیم تا رسیدیم به روزی که بر اثر بازی در فوتبال دیسک کمرش عیب پیدا میکرد. شکارچیِ مسافر، خود شکار شده بود و روایتی از دیسک کمرش گفت که با رفتن پیش طبیب سنتی غیر متخصص بیتعهدی کارش به عمل جراحی و پارگی دیسک کمر کشیده بود. یاد حدیثی افتادم که میگفت خداوند هر چیزی را روزیات میکند و مصداقش را پشت فرمان یافتم و ماجرایش را با اشتیاق شنیدم.
اول رفته بود پیش طبیب طب سنتی و دیسک کمرش را پاره کرده بودند و دوم رفته بود پیش طبیب طب مدرن که میخواست کیف پولش را بِدَرَد آن هم در ازای آویزان کردن وزنهها و آخر سر مجبور شده بود دیسک پاره شده را جراحی کند.
ماجرای کامل را با صدای خودش بشنوید. شنیدن ماجرا
- ۰۰/۰۵/۲۵
میری دکتر ارتوپد الکی برات سی تی اسکن یا امآرآی مینویسه بعدشم آدرس میده که کجا بری چون جواب جای دیگه رو قبول نداره اینجوری برا همدیگه نون میفرستن