فقط شنبه و یکشنبه زندگی است
به راستی چرا در جوامع توسعه یافته «کار» به عنوان شری واجب و امری مصدع تلقی میشود و در مقابل آن، فراغت و تفریح و تفنن ارزشی مطلق پیدا کرده است؟ آرمانی که فراراه توسعه به شیوه غربی قرار گرفته نوعی زندگی است که اوقات آن تمام به فراغت و تفنن میگذرد و فراغت یکی از ارزشهای مطلقی است که به مثابه میزانی برای توسعه یافتگی اعتبار میشود و در مقابل آن، کار ضد ارزش است. گریز از کار زاییده تنبلی و تنآسایی است و این خصوصیت از گرایشهای حیوانی است که در وجود بشر قرار دارد. با غلبه روح حیوانی بر وجود انسانی، تنبلی و تنآسایی به صورت یکی از صفات ذاتی بشر جلوه میکند. (شهید آوینی)
مردم قدیم اوقات فراغتشان را چگونه سپری میکردند، بدون اینترنت، هواپیما و دیگر اسباب مسافرت، موبایل، تلویزیون و سینما. مفهوم اوقات فراغت مولود دنیای مدرن است. برای کسی است که بین کار و زندگی فاصله میگذارد و دوست دارد آن مدت محدودی که در شنبه و یکشنبه در اختیارش است، هرطور که هست زندگی کند و این برایش مهم میشود. اسم این بخش، زندگی و اوقات فراغت است و بقیهاش شر است؛ چون کار خستهاش میکند.(کوماراسوآمی، کتاب فلسفه هنر شرقی و مسیحی)
پست مرتبط: شهر الاغها
- ۰۰/۰۴/۱۶