نیازی به نوشتن صفحه درباره «من» نیست
شیطان آن روزی که گفت «من» بدبخت شد
- ۹ نظر
- ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۰۲:۰۶
نیازی به نوشتن صفحه درباره «من» نیست
شیطان آن روزی که گفت «من» بدبخت شد
این قدر درگیر کار برای خدا بودم که نصفه شب فهمیدم نمازم قضا شده.
چند روز پیش بنرهای زیادی برای تشویق به واکسیناسیون در سطح شهر قم نصب شد.
خبرها حاکی از این است که واکسیناسیون برای بسیاری از طلاب علوم دینی بالای ۱۸سال اجباری اعلام شده است که در صورت امتناع، از شرکت آنها در کلاسها جلوگیری خواهد شد.
۱۸ مرداد مدیر گروه آموزش و ارتقا سلامت مرکز بهداشت قم گفته بود: نزدیک به ۵۰ درصد واجدان شرایط دریافت واکسن در قم هنوز برای تزریق اقدام نکردهاند و هر چه گروه سنی پایینتر میآید استقبال کمتر میشود.
او همچنین اعلام کرده بود که: از مردم میخواهیم تا کار از کار نگذشته طبق اولویتبندی اقدام کنند و نگذارند کار به بهشت معصومه (!) بکشد و پشیمان شوند؛ همچنین افراد شاخص جامعه مانند مسئولین، هنرمندان، علما، روحانیون و غیره با زدن واکسن و رسانهای کردن آن مردم را به دریافت واکسن ترغیب کنند.
سوال اساسی این است که کار به بهشت معصومه کشیدن به دلایل مهم دیگری هم هست.
⬅️۲۶ مرداد رئیس بیمارستان یاس سپید تهران گفت: بیش از نیمی از مرگ و میر بیماران کرونا ما به علت عوارض داروهای تجویزی است نه خود بیماری کرونا. لینک
⬅️ ۱۳ آبان ۹۹، رئیس بیمارستان سینا در ارتباط با شبکه خبر: درصدی از سکتههای قلبی به دلیل ترس از کرونا است. تماشای کلیپ
⬅️ دکتر ملک زاده، معاون سابق تحقیقات وزارت بهداشت: در مطالعه بالینی ۳۰۰۰ نفر مورد تست داروهای سازمان جهانی بهداشت قرار گرفتهاند که ١٢۵٠ نفر از آنها فوت کردند. گزارش کارآزمایی بالینی
⬅️ گزارش دفتر آمار وزارت بهداشت: ۱۱هزار نفر پس از تزریق واکسن فوت کردند. مطالعه سند
جالب است بدانید در اعتصاب پزشکان در لوس آنجلس در سال 1976 که به مدت 5 هفته طول کشید، 18 درصد از تلفات بیماران کم کرد. ولی پس از این که پزشکان شروع به کار کردند، تعداد تلفات بیماران افزایش یافت و حتى اندکى بیش از دوران قبل از اعتصاب رسید. (نقل از کتاب دارو، مسأله پزشکی قرن)
دیسقوریدوس گوید: اگر افعی را پس از جدا کردن سر و ته آن با اندکی نمک و سذاب بپزند و گوشت آن را بخورند چشم را نیز خواهد کرد و دردهای عصبی را درمان خواهد نمود و از رشد و بزرگ شدن خنازیر در ابتدای بوجود آمدن جلوگیری به عمل خواهد آورد.
اگر پوست مار را در شراب بپزند و به صورت قطره در گوش بچکانند دردهای آن را درمان خواهد نمود. و اگر آن را مضه مضه کنند برای درد دندانها سودمند خواهد بود. برخی آن را به ویژه پوست مار نر - با داروهای چشمی مخلوط مینمایند و مورد استفاده قرار میدهند.
جالینوس در مقاله ششم گوید: اگر نخهای زیادی را به ویژه نخهایی که با استفاده از منابع دریایی به رنگ سرخ در آمده اند - دور گردن افعی بیفکنند و آن را خفه کنند و سپس یکی از نخها را دور گردن فرد مبتلا به ورم عضلات حلقوم یا هر نوع ورم حلق ببندند اثر شگفت انگیزی دربرخواهد داشت.
او در مبحث انواع گوشتها گوید: اگر گوشت افعی را با روغن زیتون و نمک و شبت بپزند خاصیت گرمکننده و خشککننده در بر خواهد داشت. شما از آنچه ذیلا ذکر نمودهام میتوانید دریابید که گوشت افعی خاصیت پاک کننده و تحلیل برنده مواد موجود در تمام اجزای بدن دارد و آنها را از راه پوست خارج میسازد.
یکی از افراد مبتلا به بیماری جذام به طور اتفاقی شرابی که در آن افعی مرده بود میخورد. پس از خوردن آن...
توضیح: در الحاوی زکریای رازی، برای بسیاری از مواد مثل سوسک و عقرب و ملخ چنین درمانهایی ذکر شده است.
واقعیت نشان میدهد وزارت بهداشت از ابتدا با طب سنتی و طبیب طب سنتی جنگیده و هر نوع کاری از جمله ایجاد دانشکده طب سنتی جهت کنترل و مدیریت و کشیدن ترمز طب سنتی بوده است.اعتراف دکتر شکور امیدی
بوعلی سینا را همان طور که بوده با ماشین زمان بیاورید سال ۱۴۰۰، برای او همان اتفاقی میافتد که در پست قبل نوشته شد. سالهاست بودجه طبسنتی حیف و میل میشود و اجازه انجام هیچ خدمات طب سنتی در بیمارستانها داده نمیشود. سند
طبسنتی رشته دانشگاهی دارد اما فارغ التحصیل آن، باید تحت نظر یک پزشک طبابت کند و تنها اجازه تجویزهای داروی خاصی دارد، برای آن هیچ داروخانه و بیمارستان و به طور کل سیستمی تخصیص داده نمیشود. هر از گاهی با بهانه یا بیبهانه عطاریها یا سلامتکده یا جایی که با زحمت روی کار آمده را پلمپ و داروهایش را مصادره میکنند، طبسنتی هم از وزارت بهداشت و برخی پزشکان بیانصاف ضربه میخورد، هم از طرف مدعیان بیتخصص و تندرو و دکاندارانش، این وضعیت امروز طب سنتی است.
کلیپ دکتر شکور امیدی را ببینید، آیا همچنان حرفهای من شیشهخرده دارد یا که به این دکتر هم منفی میدهید؟
وقتی به تقویم نگاه میکنیم، میبینیم ۱شهریور، روزی است که به نام روز بزرگداشت بوعلی سینا است. ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا، معروف به ابوعلی سینا، حکیم و فیلسوف مشهور قرن چهارم هجری است که کتابهای مهمی در علوم گوناگونی به یادگار گذاشته که اصلیترین آنها در زمینه طب، منطق و فلسفه است. به گونهای که بعد از گذشت این همه سال همچنان به سختی آثاری بهتر از آثار بوعلی میتوان یافت.
پرسش اساسی این است که اگر امروز ابنسینا در میان ما زندگی میکرد چه وضعیتی داشت؟ با نیمنگاهی به وضعیت اطبای طبسنتی و برخورد وزارت بهداشت غربگرا با آنها، به پاسخ این سوال میرسیم.
اگر بوعلی در میان ما بود از طرف پزشکان وزارت بهداشت منزوی میشد. عطاری او به دلیل طبابت بدون مجوز پلمپ میشد و داروهایش به دلیل غیربهداشتی بودن وسط خیابان آتش زده میشد، تنها به دلیل این که مطالبی که میگفت همخوانی با آموزههای بیولوژی کمپبل و سولومون و طب داخلی هاریسون و میکروبشناسی جاوتز نداشت کنار گذاشته میشد و از طرف افرادی مثل کیانوش جهانپور به دکانداری متهم میشد.
سپس بوعلی دستگیر میشد و به دلیل آن که تحت نظر پزشکی که به زبان انگلیسی مسلط نبود، کسی را ویزیت کرده بود و در آن مجلس حرف از بلغم و سودا رفته بود، به حبس و پرداخت جریمه نقدی محکوم میشد.
احتمالا در سایت وزارت بهداشت هم نوشته میشد شخصی به نام بوعلی سینا با لقب شیخالرئیس بدون مدرک دانشگاه علوم پزشکی و حتی گذراندن یک واحد دانشگاهی، ادعای طبابت کرده و متاسفانه با سوار شدن بر جهل مردم به فعالیتهای طبی و درمانی پرداخته است و نسخههای غلط و غیرعلمی که در آزمایشگاهها و لابراتورها مورد تایید قرار نگرفته را منتشر کرده است.
نامبرده اثری به نام قانون فی الطب نوشته که بنابر ادعای خودش خواسته طب را به شکل قانون در بیاورد که البته با اقدام سریع دکترهای ذیربط تمامی این کتب جمع شده و از انتشار شبه علم جلوگیری به عمل آمد.
مینو محرز نیز شب گذشته در برنامه خندوانه اشاره کرد که بیماری داشتم که با مصرف وایتکس رقیق، آبلیمو و دود عنبرنسارا که از نسخههای همین آقا بود مراجعه کرد که باعث خنده حضار و ریسه رفتن رامبد جوان شد.
روز پزشک به نام بزرگداشت همین بوعلی سینایی است که عمامه به سر دارد و لباس سفید پزشکی ندارد، زبان عربی و فارسی میداند و با انگلیسی آشنا نیست، کلنگر است و با پروتئین و ویتامین و کربوهیدرات آشنایی ندارد، بوعلی هیچ صنمی با پزشکی غربی و پزشکان ندارد و روز ۱ شهریور فقط مصادره به مطلوبی است از طرف افرادی که یک مرتبه هم قانون را نخوانده، آن را قبول ندارند و از هر فرصتی برای تخریب آن و انزوای مروجینش استفاده میکنند.
میبینیم که خداوند حکیم، خود نیز همین قانون و ناموس را رعایت فرموده است. در روزگار بعثت حضرت موسای کلیم، که علم سحر و فنون ساحری و جادوگری در مصر رواج داشت، خداوند موسی را با معجزهای برانگیخت که در آن باطل السحر بود و این رعایت اصل زمان است و اهمیت دادن به آن. سپس خداوند عیسای مسیح را عینا با همان معجزه برنینگیخت، بلکه چون در آن زمان - در محیط بعثت عیسی۔ طب یونانی و درمان امراض رواج داشت، و فرهنگی غالب فرهنگ پزشکی بود، مسیح را با دم عیسوی فرستاد تا بیماران بیعلاج را شفا دهد و مردگان را زنده کند. این نیز تطابق با زمان است و رعایت معیارزمانی. به هنگام ظهور پیامبر اعظم ما جهان دگرگون شده بود، و در محیط جزیره عربی، چیزی که آن روز رواج داشت و جز عنصر زمانی آن روزگار بود، سخن و بلاغت بود و قدرت تعبیر و ادای احساس. در این هنگامه، پیامبر«ص» با معجزه «کلام» انگیخته شد، و بعثت، قرآنی گشت. این است روش خدایی. خلفای خدا نیز چنین بودند. امام خداپرستان عالم، امیرالمؤمنین علی(ع) اعلام کرد: فرزندان خود را مجبور نکنید تا به آداب وروش خود شما عمل کنند، زیرا آنان برای دورهای آفریده شده اند غیر از دوره شما.
این «غیریت زمانی» را که امام در فاصله میان پدر و فرزند می پذیرد و بدان ندا میدهد و آن را به صورت «اصل تعلیم» پیریزی میکند، برای برخی از ما، در میان صد نسل هم مطرح نیست.
چند خطی از کتاب ادبیات و تعهد در اسلام، اثر مرحوم علامه حکیمی
+آیتالله جوادی آملی گفت: امروز اگر پیامبری مبعوث شود، معجزه او سینما است.