سکوت

مرغ سحر ناله کن

پروندۀ انگیزشی‌ها

شنبه, ۲ فروردين ۱۳۹۹، ۰۷:۱۲ ق.ظ

اولین کتاب انگیزشی که خواندم قورباغه‌ات را قورت بده بود. به نحو عجیبی بعد از مطالعۀ کتاب می‌خواستم بپرم و دیوار را گاز بگیرم. کتاب را خلاصه کردم در صفحاتی و آن قدر جو گیر شده بودم که رفتم و به استاد آن زمان زنگ زدم و گفتم: «من از تو هم باسوادتر می‌شوم، می‌خواهم روزی یک کتاب تمام کنم» و آن بنده خدا هم که اگر خودم جایش بودم می‌گفتم شاتافاکآپ گفت: «این کتاب‌ها مثل آنتی بیوتیک می‌مانند و چند روز دیگر از سرت می‌پرند» و راست هم گفت و چند روز بعد از سرم پرید.

بعد کتاب چه کسی پنیر مرا جا به جا کرد را هم خواندم، یک کتاب بی ارزش از نظر داستان پردازی و بدون پیرنگ با یک نکته که فقط جرأت تغییر کردن و جا به جا شدن برای پیدا کردن پنیر جدید داشته باش.

حقیقتش من یک نفر هم در زندگی‌ام ندیدم که بگوید این کتاب‌ها زندگی من را از این رو به آن رو کرد و بعد از خواندن آن‌ها به هر چه می‌خواستم رسیدم.

این کتاب‌ها فقط زندگیِ فروشندگان و نویسندگانش را از این رو به آن رو می‌کند. کتاب اثر مرکب دارن هاردی بد نبود و تمرکزش روی تلاش و پشتکار بود. اما بعضی چیزها این وسط هستند که مزخرف به تمام معنایند، مثلِ قانون جذب. یک توهّم افسرده گونه که بنشین یک گوشه و حالا هر چه از دنیا می‌خواهی را به شکل روشن تصور کن و کائنات حمال تو می‌شوند و هر چه بخواهی به تو می‌دهند.

ای کاش می‌شد آن وقت‌هایی که برای این قانون تلف کردم را پس بگیرم. من سراغ خود هیپنوتیزمی هم رفتم و شاید نیم ساعت یک ساعت می‌نشستم در یک اتاق تاریک و سعی می‌کردم با موسیقی امواج مغزم را بین آلفا و بتا تغییر بدهم و بعد که به حالت خلسه و ناخودآگاه رفتم با تلقین ذهن خودم را تغییر بدهم.

فقط مانده بود چندتایی جن هم این وسط بگیرم D:

هم خودم و هم تمام کسانی که باهاشان صحبت کردن و مشکل افسردگی داشتند همگی اذعان کرده‌اند که روانشناسِ مشاور و روانپزشک دارو ده هیچ وقت نتوانسته‌اند بیماری‌شان را خوب کنند. چه مشاوران روانی که از ساعتی 50 تومان به بالا برای یک ساعت گوش کردن می‌گیرند تا مشاوران تحصیلی واقعا هیچ کدام در زندگی من یکی تأثیرگذار نبودند و نمی‌توانستند باشند.

دربارۀ رمان کیمیاگر و پائولو کوئیلو هم حاشیه بسیار است. خود پائولو کوئیلو زندیگ درستی ندارد، معتاد الکل و مواد مخدر و دارای چندین ازدواج ناموفق همراه طلاق‌های متعدد است. و جالب کسی که این کتاب را در ایران ترجمه کرده شخصی به نام آرش حجازی است که به احتمال بسیار زیاد همان قاتل ندا آقا سلطان است. به ایران می‌آید در سال 88، ندا را می‌کشد، فردایش بر می‌گردد.

شما از تجربیاتِ کتاب‌های انگیزشی که زندگی‌تان را تکان داده یا مشاورانی که همه چیزتان را متحول کرده حرف بزنید تا شاید توانستم برای اولین برا در سال 99 بگویم: اشتباه کردم!

  • ترومازادۀ فرهنگی

نظرات (۶)

سلام واقعیتش نظرتون رو راجع به کتاب های انگیزشی کاملا قبول دارم هیچ وقت نتونستم با این مدل کتاب ها ارتباط بر قرار کنم اینااا واقعا لحظه ای هستند و توی نگاه و عمق رفتار تاثیری ندارند

کیمیا گر رو سال اول دبیرستان خوندم اون موقع از نظرم کتاب خیلی جذاب و خوبی بود ولی سالهااا بعد که دوباره خوندم دیدم چه کتاب مزخرفی بود:)))
اکثر این کتاب های انگیزشی نویسندگان غربی داره کسایی که تفکرشون هیچ سنخیتی با رفتار و عقاید ما نداره فقط یکسری شعارای ظاهری میدند بدونه اینکع بتونند از نظر اخلاقی و تفکری تاثیری داشته باشند
پاسخ:
کیمیاگر دائم میگه دنبال افسانۀ شخصی‌ات باش در حالی که خود نویسنده از عهده زندگی خودش بر نیومده، از کسی که خودش چیزی نداره چی میخواییم بگیریم؟

این حرف ها کف روی آبه، چون ریشه نداره نمیتونه دائمی باشه. در یک فضای ضد ارزش که هر کاری با کار دیگه مساویه، نمیشه راحت نسخه برای انسان تجویز کرد
سلام
تو خود غرب هم این نویسنده های انگیزشی را یه نویسنده قفسه پر کن و یه استنداپ کمدین میدونند

من کلی دکتر خوب میشناسم که مشکلات زندگی افراد زیادی را تا حالا با همین گوش کردن فعال و پیگیری مداوم و راهکارهای علمی حل کردند از خیلی هاشون هم پول نگرفتند اگر خواستی بیا تا شمارشون را بدم :)))
پاسخ:
این دکتر ها روانشناس هستند؟ اگر روانشناس باشند که جز برای پول گرفتن و امرار معاش ویزیت نمیکنند. پس چرا پول نگرفتند؟
بله روانشناس هستند و برای انجام رسالتشون کار میکنند :)
پاسخ:
اصلا هم اشتباه نکردم
الان هم بلاکت میکنم
راستش اکثر کسایی که این کتاب ها رو میخونن اولش درک درستی از هدف زندگی ندارن و قبل از اینکه به هدفشون فکر کرده باشن دنبال یک راهی برای پیاده کردن هدف هاشون هستن،دقیق تر بگم اینها نمیدونن از زندگیشون چی میخوان ولی سعی میکنن شیوه بدست آوردن اون چیزی که نمیدونن چی هست رو با خوندن این کتابها بدست بیارن...
من وقتی کتبهای مطهری و طاهر زاده رو خوندم خیلی از این لحاظ بیشتر از این کتابای خودیاری بهم کمک کرد.
البته وقتی کتابای عین.صاد رو خوندم بیشتر تر !!! فهمیدم ولی متاسفانه بنظرم مشکل اندیشه های عین صاد این هست که کامل نیست،یعنی اومده یک حرفی رو زده و از لحاظ تئوریک نظریه اش رو بست داده ولی خوب نتونسته از پس شیوه اجرای اون بربیاد...میخوام یکبار دیگه برگردم به کتاب های طاهرزاده که بنظرم از این لحاظ قویتر هست...
پاسخ:
نمیدونم، در حدی نیستم که کتاب‌های عین صاد رو نقد کنم. و از بس هم سخت می‌نویسد که آدم درست نمی‌فهمد چه برسد که بخواهد نقد کند. تا جایی که شنیدم عین صاد جای موندن نیست و باید رد شیم
  • ...:: بخاری ::...
  • متاسفانه باهاتون موافقم و اخرین تجاربم از کتابهای انگیزشی و رفتن به مشاوره چنان تلخ و اسف بار بودن که دیگه اصن هیچی ولش کن.
    پاسخ:
    نمیشه "خوشبختانه" با نظرم موافق باشید؟
    من توی عمرم ندیدم مشاور و انگیزشی‌ها  کارگشا باشند

    حالا نویسندۀ وبلاگ هنرنامه میگه دیدم و شماره هم داره
  • ...:: بخاری ::...
  • تاسف از موافق بودن با شما نیست. تاسف از تجارب مذکوره.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.