سکوت

مرغ سحر ناله کن

هوای خاص حرمین

شنبه, ۲۲ بهمن ۱۴۰۱، ۰۱:۳۵ ق.ظ

از در که وارد شدم و بین موج جمعیت قرار گرفتم و دریا مرا دور ضریح می‌چرخاند، این حس آمد در دلم که دیر رسیده‌ام، هزار و سیصد سالی دیر رسیده بودم، پیکرها روی حاک افتاده و سرها بالا رفته بود و امام آن بالا قرآن خوانده بود.

من اذن نگرفته بودم، به کربلا که رسیدم چشمم خشک شد، گفتم باشد، آمدم نشستم جلوی حرم علمدار تا آن‌هایی که اذن می‌گیرند را تماشا کنم، بعضی‌ها چشم‌شان که به گنبد طلایی می‌افتاد، گریه‌شان می‌گرفت و با چپیه‌ای چشم‌هایشان را خشک می‌کردند و بدو بدو سمت حرم می‌رفتند.

هر امام و هر امام زاده‌ای عطر خاص خودش را دارد، در حرم ابالفضل ابهت و غیرت را حس کردم، اما نه ابهت و سنگینی نجف را، این ابهت را حتی به شاه سید علی که از نوادگان ابالفضل هم است ارث رسیده است.

  • جواد انبارداران

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.