نیمه مرده
کلسترولها کیپ تا کیپ روی صندلیهای خونیام نشستهاند و گیلاسهای فسادشان را با LDLها به هم میکوبند و پیش از فرا رسیدن سکته، آن را جشن میگیرند. HDLها را یک به یک سر میبرند و رگهای خونی را یتیم میکنند.
از آن طرف، قلب طاقتش طاق شده و به سختی میتپد. اندکی که تمامیت بدن، پلهها را بالا و پایین میکند به تپش میافتد و ریه کمتر میتواند گزارش نفس کشیدن را به مغز فکس کند.
هر شب مغز، دردمند میشود و با کمک ژلوفن خود را به مستی غفلت میزند و ساعاتی خیال میکند همان مغز سالم روزهای جوانی است.
کبد از بس چرب شده که محل اسکی تری گلیسریدها گشته، آنها در آخرین سالهای عمر بدن برای گذراندن دوران بازنشستگیشان آمدهاند.
شدهام انسانی نیمه مرده، نیمه انسانی که نصفه و نیمه زندگی میکند، هر روز نزدیک به ۱۴ ساعت در بستر ضعف به تشک چسبیدهام، گویی پنج مرد چاق کَر روی سینهام نشستهاند و کله پاچه میخورند و هر چه داد میزنم که بگذارید بلند شوم، نانهای بیشتری در ظرف خستگیام تلیت میکنند.
هر روز که پس از مدتها خوابیدن از جایم بلند میشوم، آچمزم که چرا هنوز نمرده، زندگیام کوتاه شده و مدت زمان بیداریام کوتاه شده.
تا دیروز افسرده میشدم و میگفتم به درک، من که بیشترش را مرده بودم، مابقی هم رویش، اما امشب باز هم گفتم به درک با این تفاوتِ نگرش که هر چه رفت، رفته، بگذار جایی برسم که اصلا روزی یک ساعت رخصت زنده ماندن پیدا کنم، من همان یک ساعت را هم زندگی خواهم کرد و تف خواهم کرد به صورت مرض کاملطلبی. در زمانهای که برخی انسانها در تمام عمرشان یک ساعت هم زندگی نکردهاند، این برای من کافی است و با آن خوشحالم.
فردا زالوها منتظرم هستند، برای مکیدن این وضعیت نابههنجار خونی، دلم برایشان میسوزد، زالوهای فداکار اسمشان بد در رفته است، زالو خون کثیف را میمکد برای سلامتی، ولی هر وقت که بخواهیم آدم دزدی را توصیف کنیم، میگوییم طرف مثل زالو خون مردم را میمکد!
میخواهم بعد از آن که دو تا پشت گوش و دو تا به شقیقه چسبیدند و چندتایی با هم خونخواری را از روی قلبم شروع و تمام کردند نگذارم نمک زندگی را بچشند، آخر نمک زندگی برای زالوها معنای دیگری دارد، زالوها بعد از آن که وظیفهشان را انجام دادند رویشان نمک میریزند و کشته میشوند و بیحرکت، به شوری یخ میزنند.
تنها شهدا هستند که این گونه مردن برایشان نمک زندگی است. هر چند تشبیه زشتی است، ولی به ادبیات و ادیبان و کلیشههای معمول جامعه باید فهماند که آدم دزد زالو نیست، آدم دزد انگل است ولی هر چه هست به بزرگواری جناب زالو نمیرسد.
التماس دعای شفا
- ۰۰/۰۲/۱۱