سکوت

مرغ سحر ناله کن

طلبگی مهم‌ترین کاری که روی زمین مانده

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۹، ۰۱:۲۵ ق.ظ

صادقانه اعتراف می‌کنم، وقتی طلبه شدم خیالی که با خودم داشتم این بود که یک طلبه کارگردان شوم. همیشه با خودم فکر می‌کردم قوی‌ترین و مهم‌ترین رسانه‌های موجود در جهان سینما و فضای مجازی هستند. برای همین با نگاهی تحقیر آمیز به طلبگی نگاه می‌کردم و دائم توی دهانم این جمله بود که: جامعه امروز قال الصادق و قال الباقر نمیخواد.

فکر میکردم باید جوان‌ها را جذب کرد و راهش هم استفاده از حدیث و آیه نیست. با خودم می‌گفتم مشکل ما این است که فتوشاپیست و فیلمساز و داستان نویس نداریم و الا مگر یک طلبه به چه دردی می‌خورد؟

این همه طلبه این همه سال چی کار کردند؟

در کتاب خاطرات احمد احمد که یک بار برایتان تعریف کردم، آقای احمد احمد تعریف می‌کند که در انجمن حجتیه مهدویه فعالیت می‌کردند و کارشان این بود که در جلسات بهائیت به شکل ناشناس شرکت می‌کردند تا افراد مسلمانی که به سمت بهائیت کشیده می‌شدند را نجات دهند و برگردانند.

وقتی خدمت امام خمینی می‌رسند، یک گونی نشریات فرقه‌های مختلف را می‌آورند پیش امام و فعالیت‌هایشان را توضیح می‌دهند. امام هم نشریات را که نگاه می‌کند می‌گوید ۲ تاش کمه!

و بعد به احمد احمد و همراهش میگه:(نقل به مضمون): بیخیال این کارها بشید. که بعد می‌پرسند خب چی کار کنیم؟ که (همه رو گفتم برسم به این یک جمله) امام بهشان می‌گوید: بروید همین کاری که روحانیت می‌کند را انجام دهید.

من آن زمان که این مطلب را خواندم از شما چه پنهان پوزخند زدم و خیلی قضیه را دست کم گرفتم.

الان که چند سال از ورودم به حوزه می‌‌گذرد به این نتیجه رسیدم که ما واقعا طلبه خوب نیاز داریم و این بزرگترین و مهم‌ترین نیاز جامعه‌ی ماست.

چرا؟ من به شخصه زندگی خودم را که مرور می‌کنم تاثیرگذارترین چیزهایی که تجربه کرده‌ام نه داستان بوده، نه رمان، نه فیلم، نه فضای مجازی. تاثیرگذارترین اشخاص زندگی من چند نفر بودند. وقتی هیچ چیز من را تکان نمی‌داد و نمی‌توانست تغییری در خط مشی رفتاری من بدهد چند تا طلبه متوسط و خوب توانستند به کل من را متحول کنند.

من یک زمانی، همان اوایل بلوغ با شلوار لی و عینک آفتابی تیپ می‌زدم، ورودم به پایگاه بسیج و ارتباطم با یک طلبه پایه چهاری باعث شد کلا طرز فکرم، دغدغه‌هام و شناختم تغییر کند. بعد که آمدم حوزه چند استاد خوب بودند که عادت‌های من را تغییر دادند، تازه نمازخوانم کردند، ارزش قال الصادق و قال الباقر را فهمیدم که همین‌ها چه تاثیرات بزرگی می‌گذارند.

جامعه حزب اللهی ما اگر بیمار است و رسالتش را گم کرده به همین خاطر است. جامعه و مردم واقعا نیاز دارند به یک شخص مومن انقلابی، به یک طلبه واقعی تکیه کنند.

شاید چون خیلی‌ها هنوز مثل گذشته من فکر می‌کنند این حفره را ایجاد کرده‌اند. کتاب حجره پریای آقای حدادپور را بخوانید، چند طلبه خانم به خاطر کار قوی‌شان که علیه جریان آتئیست‌ها انجام می‌دهند مشکل امنیتی پیدا می‌کنند.

چند روز پیش به یکی از رفقا می‌گفتم که فضای مجازی نمی‌تواند تغییر زیادی ایجاد کند. شاید فقط بشود مذهبی‌ها را مذهبی‌تر کرد، هیچ وقت یک سنی را نمی‌بینی که بیاید و بگوید: آره تو راست میگی، از این به بعد من شیعه هستم.

یا یک ضد انقلاب توبه کند و همراه شود. فضای مجازی کلا باعث شده همه شیر شوند و چون فکر می‌کنند می‌توانند حرف بزنند، لابد محلی هم از اعراب پیدا کرده‌اند.

ما فکر می‌کنیم بازی سیاسی بخوریم و سوار سوژه‌های سیاسی شویم، چند تا پوستر و عکس نوشته درست کنیم کار تمام است.

ما خیال می‌کنیم تعداد بازدیدهایمان که بالا رفت تاثیرگذار بوده‌ایم امان از این که نفس‌مان چاق‌تر شده و توهم کار فرهنگی برداشته‌ایم.

رضا امیرخانی ابتدای کتاب سرلوحه‌ها از شخصی به نام حاجی عبدالله حرف می‌زند، یک آدم مذهبی که به بشاگرد می‌رود و به کل آن جا را متحول می‌کند. می‌گویند ابتدای رفتن‌شان آن قدر مردم در فقر فکری بودند که جلوی ماشین علوفه ریختند!

همین قم آن قدر محلاتی دارد که فقر فکری داشته باشند یا روستاهایی که هنوز اولیات دین را نمی‌دانند، ازدواج‌شان مشکل دارد و تطهیر نمی‌دانند. خیلی جا برای کار است و به نظر من، تجربیات من نشان می‌دهد که مهم‌ترین وظیفه که روی زمین مانده طلبگی خوب است.

آن وقت اگر یک طلبه خوب داشتیم از کنارش ده تا متخصص رسانه‌ای و سینمایی هم بیرون خواهند زد.

پیوست: پیام‌بر بشاگرد(حاجی عبدالله به قلم رضا امیرخانی)

  • جواد انبارداران

نظرات (۱۰)

  • فاطمه قلی‌پور
  • نقل از کیه؟
    پاسخ:
    اگر نُقل منظوره که برای امواته
    ولی نَقل
    متوجه نشدم
  • رفیقِ نیمه راه
  • :/
    پاسخ:
    سلام بر لبان کج شکلکت
  • آقای سر به‍ هوا
  • خودت از اون طلبه خوب هایی که منو کلی کمک کرده...
    پاسخ:
    مخلصیم محمدرضا
    دقیقا همین طوره
    چند روز پیش وحید یامین پور می گفت(نقل به مضمون) که یه مقدار نگرانم انقدر مذهبی ها و اتقلابی ها انقدر میخوان وارد کار رسانه ای بشن بدون پشتوانه ی علمی و بدون مطالعه و...
    تا چارتا کلمه یاد می گیریم فورا میخوایم رو بقیه هم تأثیر بذاریم!
    خیلی از اینهایی که تصور میکنن باید تأثیرگذار باشن و خیلی سریع هم میخوان شروع به فعالیت کنن لازمه اول در محضر چندتا استاد زانو بزنن چارتا کلمه یاد بگیرن، یه مبنا و پشتوانه ی محکم داشته باشن و بعد فعالیت کنن
    (نه مثل استاد فلانی که ماشاءالله تربیون داره و درمورد همه چیز نظر میده ولی پشتوانه ی علم دینی نداره، نه دانشگاه و نه حوزه!)
    به نظرم خیلی از کارهای رسانه ای که بعضا سر و صدا هم میکنن خیلی خیلی سطحی هستن
    و این از همین جا آب میخوره
    کلا ارتباطمون با اصل دین، ثقلین، خیلی کمه
    حتی فعال های رسانه ای هم بیشتر با سلیقه ی خودشون نظر میدن نه بر پایه اصول
    همینه که خیلی وقت ها حتی در خط اصلی به اختلاف می رسن و مخاطب سردرگم میشه...
    با این اوصاف ضروریه که علم کسب کنیم اونم با استاد و نه خودخوان...
    +به نظرم حوزه ضعف جدی داره در پرورش سواد رسانه ای طلبه ها
    هر چند که یه عده خودشون مستقل رفتن یاد گرفتن و کار میکنن که خدا خیرشون بده...

    پاسخ:
    حرف‌های یامین پور درباره فضای مجازی هم خیلی خوب بود که قبلا سر و صدا کرده بود
    اون آقایی که متنش رو گفتید بخونم انتقادهایی هم وارده به حرفاش
    مثلا یک کار خوبی که حوزه میکرد و باید سفت و سخت انجامش میداد ممنوعیت استفاده از تلفن همراه بود
    https://www.instagram.com/masrouriamir/
    خوندن دو یادداشت اخیر ایشون خالی از لطف نیست
    «ما آخوندها و جهان خارج»
    پاسخ:
    سلام خوندم
    ممنونم
    بهتر و جامع تر هم میتونست پرداخته بشه
  • فاطمه قلی‌پور
  • عرض این بود که این جملات از کسی نقل شده یا خیر.
    پاسخ:
    نوشته خودم بود
    کمتر پیش میاد چیزی کپی کنم
    فکر می کنم اینستاگرام اصلا فضای پرداخت کامل به یک موضوع نیست،هم به دلیل محدودیت کاراکتر هم اینکه اصلا یه رسانه ی مبتنی بر تصویره کارکردش چیز دیگریه
    و به همین دلیل عمدتا محتوای قابل اعتمادی نداره
    صرفا میشه یه جرقه باشه برای پیگیری یک موضوع
    یادداشت ایشون هم از همین قاعده پیروی میکنه
    و من هم از سر ناچاری یه سری مطالب رو اونجا دنبال می کنم
    در مورد محدودیت استفاده از ابزار های ارتباط جمعی تو حوزه
    نگارنده اشاره کرده بود دقیقا زمانی که جامعه درگیر این فضا بوده تو حوزه محدودیت شدید بوده
    به نظر می رسه وقتی نیاز به حضور متخصص هست شایسته نیست خلأ باشه
    اگه حوزه اون زمان به قدر کافی متخصص نداشته به نظر باز یه ضعف محسوب میشه که چرا عقب مونده از نیاز جامعه؟
    کلا این فراگیری ناگهانی رسانه های اجتماعی تو کشور اشتباه بزرگی بود که بخش های مختلفی توش سهم دارن حوزه هم به قدر خودش...
    این بحث محدودیت های حوزه برای استفاده از رسانه های اجتماعی خیلی گسترده است و نیاز به اطلاعات تخصصی زیادی داره که بشه راجع بهش نظر داد، من شایستگی اظهار نظر رو در خودم نمی بینم
    یادداشت امیر مسروری صرفا به عنوان یه فعال حوزوی اهل تحقیق برام جالب توجه بود و جا داره درباره گزاره های متنشون تحقیق کنم




    پاسخ:
    این محدودیت برای طلبه‌های جوجه‌ای بوده که هر رو از بر تشخیص نمیدادند و داشتن گوشی براشون جز فساد و اتلاف وقت ثمر دیگه‌ای نداشته
    نقد حوزه و روحانیت رو مینویسم حالا
    محدودیت برای یه سطوح خاصی منطقی به نظر میرسه
    کما اینکه به خانواده ها هم توصیه میشه فرزندانشون تا سن خاصی گوشی نداشته باشن و خیلی با برنامه و پله ای به این فضاها ورود کنن
    ان شاءالله منتظر می مونیم برای خوندن نقد شما
  • امید شمس آذر
  • به نظر من منظور امام راحل این بوده که: از فعّالیتهای واکنشی و سلبی دست بردارید و بروید به سمت فعّالیتهای کنشی و ایجابی.
    پاسخ:
    از اون جا که امام آدم دقیقیه، میتونست بگه برید کار ایجابی بکنید
    ولی گفت برید همین فعالیت‌های روحانیت رو انجام بدید
    البته کار روحانیت هم سلبی است و هم ایجابی
    تا وقتی مردم این کشور کوچیکترین چیزهاش رو به شوخی میگیره و در هیچ کاری جدی نیست و با هر چیزی که میبینن جک درست میکنن (انصافا هم جک های خوبی درست میشه) نمیشه انتظار داشت که بشه کاری کرد . چون هیچ کس ، کار رو جدی نمیگیره و وقتی این اتفاق میفته کارهای گروهی هم از هم میپاشه چون هیچ کس مسئولیت خودش رو جدی نمیگیره در همه لباس ها این اتفاق متاسفانه شاهدش هستیم . از طلبه ها گرفته(یادمه قبلا داخل یکی از پست هاتون گفته بودین) تا مهندس و کشاورز و معلم و دانش آموز و ... اداره ها هم که فاجعه هست!! به نظر من مفیدترین فرد اداره ها ، آبدارچی هاش هستن . چون مسئولیت خودشون رو به طور کامل و درست انجام میدن ولی بقیه نه :(
    دلیل اینکه کرونا در ایران ریشه کن نمیشه و در بقیه کشورها (حتی آمریکا) که همزمان و یا دیرتر از ایران اپیدمی شروع شده کاهش داشتن ، دقیقا همین بحث بیخیالی و به شوخی گرفتن همه چی هست.
    کافیه یک نگاه به کشورهای اسپانیا و ایتالیا و آلمان و حتی فرانسه بندازین که متوجه این موضوع بشین.
    پاسخ:
    فرهنگ ما واقعا به فناست :/
    برای نمونه گیری کافیه یک نگاه به کامنت های مردم توی اینستا بندازیم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.