سکوت

مرغ سحر ناله کن

انسان‌ها در مواجه با شبکه‌های اجتماعی توهم مهم بودن پیدا می‌کنند. ساختار شبکه‌های اجتماعی این امکان را به تمام افراد می‌دهد که گوینده باشند.

در گذشته، رسانه‌هایی که به افراد اجازه حرف زدن می‌داد تلویزیون، رادیو، مطبوعات، کتاب، مقاله و منبر بود که عده محدودی با گزینش، رابطه، استعداد یا به هر وسیله دیگری، توانایی دستیابی به آن‌ها را داشتند، مهم این بود که فقط آدم‌های معدودی امکان صحبت کردن برایشان مهیا بود.

اینترنت در ایران فقط یک دوره فضای نخبگانی به خود دید و آن زمانی بود که رسانه متنی وبلاگ در ایران پا گرفت، هر چند در آن فضا، افرادی مثل زهرا اچ بی، محتوای غنی و مفیدی نداشتند و صرفا به دلیل اولین بودن و شهرت، سرزبان‌ها آمدند، اما از آن طرف، امید حسینی آهستان و بسیاری از وبلاگ‌های وجود داشتند که چون فضا صرفا متنی بود و متن نزدیک‌تر به تفکر و اندیشه است، کسی بیشتر دیده می‌شد که محتوای ارزشمندتری تولید می‌کرد.


اما امروزه ساختارهای تمام شبکه‌های اجتماعی از جمله اینستاگرام، توییتر و تلگرام به نحوی چیده شده که:


۱. تمام افراد می‌توانند گوینده و شنونده باشند. شبکه‌های اجتماعی مثل منبر نیستند که فقط روحانی خاصی با علم و‌ فن بیان و مقبولیت اجتماعی بتواند گوینده آن باشد.


۲.دسترسی به آن آسان است و مثل کتاب نیست که نیاز به چاپ کردن و شبکه توزیع داشته باشد، با یک گوشی، بسته اینترنت و گوشه خانه نشستن، می‌‌شود حرف خود را به مخاطب رساند.


۳. حرف زدن در این فضا، نتیجه و پیگرد خاصی ندارد و افراد می‌توانند با هویت جعلی فعالیت کنند. دلیل انتخاب کلمه اسپیس (space) برای سایبر اسپیس نیز همین است، این که چرا برای آن area, location یا اسامی دیگر را انتخاب نکردند در معنای space است، این واژه برای جایی به کار می‌رود که مرزبندی آن مشخص نیست و اطلاعاتی از نیروها و عوارض طبیعی آن وجود ندارد(در علوم نظامی). بر خلاف مطبوعات که اگر نویسنده حرف بی‌پایه‌ای بزند امکان دارد کارش به دادگاه کشیده شود باید با هویت حقیقی فعالیت کند یا حداقل اسم مستعار، در کل به راحتی می‌شود او را برای حرف‌هایش مواخذه کرد.


۴. کاربران در آن رک‌تر می‌شوند و بیشتر باطن خودشان را رو می‌کنند، به همان دلیل شماره سوم که دسترسی به کاربران نیست یا حداقل برای نهادهای قانونی است، افراد جرأت بیشتری برای نشان دادن درونیات خودشان پیدا می‌کنند. در نتیجه بدی‌ها به راحتی نمود پیدا می‌کنند؛ چون چه تولید کننده و چه مصرف‌کننده هر دو هیچ‌ عواقبی برای محتواها ندارند، به دلیل رو در رو نبودن، افراد به راحتی به هم توهین می‌کنند، درباره هر موضوعی نظر می‌دهند، مخالفت خودشان را با حکومت اعلام می‌کنند و دعواهای سایبر اسپیس بیشتر از فضای عمومی است.


قبلا در فضای عمومی نمی‌شد یک نفر راحت برقصد(هنجاری را بشکند) و دیگران برایش دست بزنند، هم فرهنگ جامعه آن را نکوهش می‌کرد(اگر نکوهش می‌کرد) و‌ هم قانون با آن برخورد می‌کرد. در فضای اینستاگرام، افراد ملزم به فرهنگ عمومی، اگر بخواهند شخص را نکوهش کنند مسدود می‌شوند و قانون هم تا شاکی خصوصی نباشد و مسأله مهمی نباشد، برخورد خاصی انجام نمی‌دهد. پس رقاص می‌رقصد و مخاطبین در چهاردیواری خانه خود، لایکشان می‌کنند.


۵. بیشتر دیده شدن و بیشتر طرفدار داشتن مساوی باارزش‌تر بودن پنداشته می‌شود. شهرت، ارزش می‌شود و تلاش افراد برای با ارزش‌تر شدن در این فضاست، همه در یک مسابقه افزایش مخاطبین قرار می‌گیرند، همه دنبال افزایش شهرت خود هستند، چون شهرت ارزش است، ارزشی که منتهی به بیشتر دیده شدن می‌شود، اما این تلاش برای رساندن حرف مفید نیست، بلکه اشخاص می‌خواهند بیشتر دیده شوند، چون از دیده شدن لذت می‌برند. حتی برخی از اشخاص به ظاهر متدین هم، برای خودنمایشگری تلاش می‌کنند، چه حرف حق بزنند چه نزنند.


در این فضا همه یک کاسه هستند، صفحه خامنه‌ای دات آی آر با تتلو در یک قالب مشخص اینستاگرام هستند، رهبر کشور برایمان در حد یک صفحه است، دنبال کنیم هست، دنبال نکنیم نیست! این هست و نیست برای شخصی که کل زندگی‌اش، زیستن در این فضا می‌شود واقعیت دارد.


در فضایی که همه می‌توانند هر محتوایی را تولید کنند و مواخذه نشوند، قطعا خلاف‌کار خلافش را می‌کند، چون مانعی جلوی خودش نمی‌بیند و به این دلیل، شبکه‌های اجتماعی، به جایی با فرهنگ آلوده مخرب و غیراخلاقی تبدیل می‌شوند.


چون تمام افراد با هر نوع سطح علمی، فرهنگی و اجتماعی در آن گوینده و شنونده هستند و چون اکثریت جوامع بشری به وجوه نازل و حیوانی انسان گرایش دارند در شبکه‌های اجتماعی، روحی جمعی از سطحی‌ترین ارزش‌های حیوانی که نزدیک به جهل و دور از عقل است، کالبد شبکه‌های اجتماعی را تشکیل می‌دهد.


زیبایی ظاهری(صدا، چهره و بدن) ، نمایش ثروت(اعم از غذا، لباس، خانه و ماشین) ، شهوت‌ جنسی، غرور، عواطف سطحی، خودنمایش‌گری و خشونت پرطرفدارترین محتواهای شبکه‌های اجتماعی می‌شوند، چون محیط مساعدی برای بروز و رشد درونیات حیوانی بشر ایجاد شده است.


با ساختار اعتیادآور این شبکه‌ها، آن‌ها کل زندگی انسان‌ها را پر می‌کنند، درونیات حیوانی آدم‌ها بروز پیدا می‌کند و رشد می‌یابد تا جایی که باعث می‌شوند تمام مصرف‌کنندگان، کم‌کم با ارزش‌های یکسان حیوانیِ دور از عقل و نزدیک به جهل، تبدیل به جامعه سطحی شوند. جامعه‌ای که تمام ارزش‌هایش همین پاراگراف بالا می‌شود.

  • جواد انبارداران

نظرات (۳)

این که همه اش بدی شد...
البته خب عنوان داشت این موضوع و بررسی میکرد کلا...
پاسخ:
فضا زمین حاصل‌خیزی برای رشد مسائل ضدارزشیه
البته اگر فرهنگ اکثر مردم، فرهنگ ممتاز و‌ خوبی بود، فضا به این بدی نمی‌شد
خوبی و بدی این فضا دست فرهنگ مردمه

صبر کنید اول من یه سوال از شما بپرسم چون حسابی ذهنم رو اول متن درگیر کرد. اون دو نفری که ازشون به عنوان اولین وبلاگ نویسا یاد کردین کی بودن و چه کردند؟
توی اینترنت جستجو کردم چیزی دستگیرم نشد گفتم از خود شما بپرسم.
پاسخ:
این دو تا از مشهورترین وبلاگ‌نویس‌های قدیم هستند، زمانی که وبلاگ‌نویسی بیشترین رواج رو در اینترنت داشت.
زهرا اچ بی روزانه نویسی‌ بود و آهستان برای امید حسینی به مسائل شیاسی و اجتماعی می‌پرداخت و در اون زمان به شدت تاثیرگذار بود. خیلی وقته این‌ها دیگه فعالیت نمی‌کنند.
آهستان الان فقط یک کانال تلگرام ازش مونده، همین دوتا اسم رو سرچ کنید اطلاعات زیادی دستگیرتون میشه.
مطالب خیلی مفیدی بود و من فکر میکنم چون خاستگاه این فضا از غرب سکولار نشأت میگیره به قول شما به وجوه نازل و حیوانی انسان فقط توجه میشه، کل اطلاعاتی که توی این فضای رسانه ای درجریانه رو درباره همین حیات دنیایی میگیره.
همینجوری باعث شده حتی ادم هایی که نگاه صرفا این جهانی به دنیا نداشته باشند هم توی این مرداب غرق بشن.
پاسخ:
موافقم، شبکه‌های اجتماعی روی مبانی فلسفی غرب بنا شده، یعنی اومانیسم، لیبرالیسم، سکولاریسم. قوانین و ذات این فضا بر اساس این مبانی تنظیم شده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.