سکوت

مرغ سحر ناله کن

سازمان آموزش بی‌پرورش

جمعه, ۲۴ دی ۱۴۰۰، ۰۷:۴۳ ب.ظ

ای کاش آموزش و پرورش فقط درصدی پرورش می‌شد، نه آن که کلاس پرورشی تبدیل به درسی بی‌مزه و اضافی شود. آدمی بیش از آن که نیازمند آگاهی باشد، تشنه تربیت و تحول و تغییر است.

این مسأله در حوزه علمیه نقش بسیار مهم‌تری دارد، متاسفانه سیستم آموزشی حوزه، هیچ جایگاهی برای پرورش قائل نیست. حوزه با داشتن بخشی به نام معاونت تهذیب سعی کرده این خلأ را پر کند اما کافی نیست.

استاد اگر استاد باشد آموزش را در کنار پرورش خواهد داشت و در این پرورش ابزارش در کلمه منحصر نمی‌شود، استادی که خودساخته باشد و نور نماز شب چشمانش را روشن کرده باشد، با نگاهی کوتاه، با نشستن و حتی راه رفتنی می‌تواند افراد را تربیت کند و طلبه را گرسنه درس و عشق و ایمان کند.

اما چه کنیم با این اساتید و معلمانی که خود بیش از دیگران محتاج تربیت هستند؟ شاید با تاملی بتوانیم ضرورت سخن علامه طباطبایی را درک کنیم که گفت:«ما در این عالم کاری مهم‌تر از خودسازی نداریم»

این پرسشنامه رو اگر تونستید پر کنید.

  • ترومازادۀ فرهنگی

علامه محمد حسین طباطبایی

نظرات (۸)

  • نام گمنام
  • احسنت :)
    پاسخ:
    ممنونم مطالعه کردید
  • یاس ارغوانی🌱
  • معلما که اصلا معلم نیستن. سرکوب کننده ذوق و قریهه و استعداد آدمن.
    پاسخ:
    این‌هایی که در زندگی دیدیم و برخورد داشتیم بد نبودند و اکثرا دلسوز بودند. باید ساختار و روش عوض بشه و طرحی جدید ریخته بشه، مثلا توجه عمیق به پرورش اخلاقی و تربیتی در دانشگاه‌های تربیت معلم و حوزه‌های علمیه
  • محمد حسین
  • سلااام
    آموزش و پرورش دوتاش با هم یه چیزه، آموزش یکی از راه های پرورشه، پرورش یه مسیره در کل زندگی انسان، توی مدرسه توی آزمایشگاه توی کارگاه توی مسجد توی خونه، پرورشی نه یه درس که یه معاونت و یه نهاد و یه تصمیم هم نیست.
    وقتی یه مسأله مبهم و کلی باشه نباید انتظار حل شدنش را داشت. اما میشه ازش حرف های خوب زد.

    خیلی ممنون بابت لینک
    پاسخ:
    سلام
    محمدحسین است و دقت‌های منطقی خانمان‌سوزش :)
    حال با ما عُرف معمولی که بخواهی صحبت کنی، منظورمان از پرورش تربیت اخلاقی مبتنی بر عمل است نه آگاهی و دانش صرف.
    این که اولا دانش‌آموزان نحوه زندگی کردن و سبک زندگی را بیاموزند و دوما اعتقاد به خدا و تربیت دینی خوبی پیدا کنند.
    این یک خلأ جدی است، ما فقط روی آگاهی و افزایش دامنه دانسته‌ها دست می‌گذاریم در حالی که این یکی مهم‌تر است، درس دینی را هم تبدیل به آموزه‌های دانستنی کردیم، امان از تاثیر و تحول و تغییر در رفتار و اعمال افراد
  • نام گمنام
  • مشکل اینجا است که آموزش و پرورشی که امروز داریم، آموزش هم نیست. حرف برای گفتن زیاده باید ببینیم وزیر جدید چه می‌کند. قطعا به دلیل نیاز به تغییرات ریشه‌ای کار یک روز و دو روز نخواهد بود.
    پاسخ:
    حالا آموزش دارد ولی به قول شما معیوب، اما پرورش درد اصلی است که اصلا نیست!
  • یاس ارغوانی🌱
  • متاسفانه من با بد معلم هایی سروکار داشتم تا پایان راهنماییم ولی وقتی دبیرستان و راهنمایی رو مقایسه میکنم میگم چه فرقی هست که دبیرستان اینقدر بهتر بودن؟!
    پاسخ:
    داغ کهنه دل‌مون تازه شد
    من از بچگی تشنه ادبیات و نویسندگی بودم، ولی اساتید ادبیاتی که داشتیم هیچ نوع ادراکی از این مسأله نداشتند.
    اون معلم ادبیاتِ خوبِ خوبش فقط انشاء می‌نوشتیم تهش یک آفرین می‌گفت و یک 20 بهمون می‌داد
    معلم دیگه‌مون تمام ساعت کلاس ما رو به مشقی مشغول می‌کرد و خودش تمام مدت بیرون کلاس با تلفن صحبت می‌کرد!
    از همه بدتر وضعیت کتاب‌های هنر بود که هر سال می‌گرفتیم و بی استفاده می‌موند و اصلا راهی برای فهم استعداد و علاقه‌مون به هنر وجود نداشت. :(
    الحمدلله که از چهارم ابتدایی توی هر مدرسه‌ای دسترسی به کتابخونه داشتم و وسط کتاب‌ها وول می‌خوردم و این تنها وجه مثبت و دوست داشتنی‌ مدرسه‌ها بود.
  • محمد حسین
  • اوهومم. توی دنیای امروز بعضی جنبه های رشد آدم مثل رشد معنوی را نادیده میگیرن
    تو کشور ما که همون جسمی را هم درست همه جانبه دقت نمیکنند مثلا بهداشت و ورزیدگی تن و اینا را دقت نمیکنند حتی همون علم هم اسمشه، ما فقط دنبال آب و نونیم
    اونم هست از یه طرف دیگه که روش ها و بستر ها و نوع نگاه بهش هم محدوده
    پاسخ:
    ما به بچه‌ای که برای رشد نیاز به توجه و احترام و تربیت داره، می‌خواهیم به زور مطالب خشک آموزشی آن هم با روش مشق‌نویسی‌های طاقت‌فرسای نفرت‌افزا یاد بدهیم.
  • یاس ارغوانی🌱
  • بله دقیقا!! الان که گفتین یاد کلاسای خودم افتادم. با اینکه رشته ما علوم انسانی بود ولی دبیر ادبیات فقط بصورت رونویس میگفت و ما مینوشتیم هیچ وقت به ما تحلیل کردن متن و چگونگی نوشتن یه متن ساده رو یاد ندادن.
    کتاب هنر که واقعا یک چیز اضافی بود ما اصلا کتاب رو به مدرسه نمیبردیم.

    میدونید تمام کلاس ها و مهارت های ما فدای ریاضی بود تا راهنمایی. دبیرستان یکم بهتر بود ولی بازهم اونطور که باید مثل یک دانش آموز علوم انسانی نبودیم.
    پاسخ:
    شاید خودشون هم بلد نبودند و چیزی از نویسندگی سرشون نمی‌شد.
    ریاضی :)
    کلا چیزی به اسم استعدادیابی و نخبه‌پروری توی مدارس وجود نداره، جای این که ببینند طرف استعدادش در چه زمینه‌ایه، می‌خوان همه رو بریزند توی مهندسی و پزشکی.
    و بعد فضا این طوریه که انگار باید آدم‌هایی که هوش کمتری دارند(یعنی توی ریاضی و تجربی کاری نتونستند بکنند) بروند فنی حرفه‌ای و هنرستان و علوم انسانی :/
  • یاس ارغوانی🌱
  • بله درسته دقیقا!. انگار هرکی دودوتا چهارتاش خوب باشه آدمه بقیه باید بمیرند. خب هرکسی هوشش دریک چیزی بیشتره ولی انگار اهمیتی نداره این مسائل.
    به هرحال امیدوارم بالاخره یکروزی این سیستم استعداد کُش از بین بره.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.