ای انسان
ای انسان این همه در تکنیک پیش رفتهای. این قدر در تسخیر طبیعت قدرتمند شدهای.
ای انسان توانمند دانای مدرن، این همه اپلیکیشن طراحی کردهای، این همه موزیکهای محشر نواختهای، این همه فیلم های هنری ساختهای.
هیچ کس منکرش نیست، ولی ای انسان میتوانی کمی به من آرامش دهی؟ میتوانی به من دلیلی برای زندگی کردن ببخشی؟ راهی برای زیستن؟
ای انسان خودت چه میکنی؟ در چه حالی؟ فکر نمیکنی به همان مقدار که جهان را به دست آوردی خودت را از دست دادهای؟
این همه غم
تنهایی
و خستگی
حاصل چیست؟
این جامعه بیمار پریشان، این تنهای رنجور، شلوغی بیمارستانها و مطبها برای چیست؟
هر چیزی را ساختی جز خودت
هر قلهای را فتح کردهای جز سرت
هر ستارهای را در فضا دیدهای اما در دیدن احساسات خودت ناتوانی
من نمیدانم
این چه گندی بود
که به زندگی ما زدی
بیا این گوشی
این لپ تاب
هندزفری
کامیپوتر هم ببر
چراغ ها را هم ببر
سیم ها را هم از دیوار بکن و ببر
گیتار را هم راستی
حتما ببر
ببر و با خوانندهاش یک جا خاک کن
نخواستیم
این آرامشهای قلابی
و این حس های موقت
بد جوری اعصابم را خراب کرده
دیگر کارا نیست
حس و حال مدرنیته نیست جز کولرش
والا به خدا خسته شدیم
این مردم قبل از فهمیدن مقام پدر گفتند بابا
و قبل از یادگرفتن فرهنگ تلفن های همراه، در گهواره اکانت اینستاگرام ساختند
ای انسان
چاه نفت ها را پر کن
بیا بساط بانکت را جمع کن
اسکناس ها را بگیر
درهم و دینار بده
اقلا نان همیشه یک درهم میماند
نه که پارسال ۱۰۰۰ باشد و امسال ۱۵۰۰
اگر چاه نفت را نبستی
کمی نفت بیاور
کارگرها منتظرند
بریز رویشان خودشان را آتش بزنند
روی آتش شان کتری بگذار
زشت است مسئولین چای میخواهند
میخواهند بازگشایی کنند باز هم
زخم بخیه خورده ما را
- ۹۹/۰۴/۰۷