الشهید
شغل جدیدم جزو مشاغل سخت طبقهبندی میشود، این که نویسنده یا ویراستار آثار دربارۀ استاد شهیدت شوی که هر لحظه میان نوشتهها خاطراتت با استاد به یادت بیاید، ده تا انگشت روی کیبورد بزنی و سه تا مشت از حسرت و غصه روی میز و بعد عینکت را برداری، چشمها را خشک کنی و دوباره عینکت را بگذاری، شغل جدا سختی است.
اینجا مینویسم که بماند تا یکروز فاش شود، مرحوم محمدحسین فرجنژاد را با طلسم مرگ و علوم غریبه زدند و یکی از مسئولان رده بالای امنیتی سابق گفته که فوت ایشان و خانوادهشان ترور بوده است. حسرت ما هم این است که باید جای آن که بنویسیم شهید فرجنژاد، باید بنویسیم مرحوم فرجنژاد.
عرفه سالروز شهادت استاد بود، دو سال گذشت و این مرد هنوز شناخته نشده است ولی بنده بچه بابام نیستم اگر رسالت بر زمین مانده را به ثمر نرسانم، راستی رفقا ممنون که هنوز در وبلاگ هستید، اگر قایمکی ما را میخوانید و هنوز وبلاگ مینویسید، نظری بدهید ما هم سراغتان بیاییم.
- ۰۲/۰۴/۱۰
علوم غریبه؟؟
عجب!
واقعا به این حرفتون اعتقاد هم دارید؟
عکس روی اسم شما هم پس همین آقا هستن؟
خدا رحمتشون کنه, ظاهرا تمام اعضای خانواده شون فوت شدن, خدا همه شون رو بیامرزه