استراحتی که بهش نیاز داری
ساعت 3 و نیم صبح از خواب بیدار شدم، میخواهم بروم به کارهایم برسم ولی یک بابایی توی وجودم میگوید: حاجی حسش نیست!
میگویم خب چه کنیم، این همه کار نکرده و باز هم اداهای تو، متن یکی از رفقا را در کانالش به یاد میآورم دربارۀ انواع خستگی و راه در رفتنشان؛
استراحتی که بهش نیاز داری
استراحت بدنی:
- خواب کافی
- انجام حرکات کششی
- نفس عمیق کشیدن
خب دیشب کافی خوابیدهام، کشش نیازی ندارم و جسم هم که سالم و سرحال نشستهام پشت میز.
استراحت اجتماعی:
- لذت بردن از زمان تنهایی
دارم الان با وبلاگنویسی میبرم
- بیشتر وقت گذراندن با کسایی که درکت میکنند
همه عالم درکم میکنند
- کمتر وقت گذروندن با کسایی که حس خوب نمیدن بهت.
چنین کسی وجود خارجی ندارد، اصلا در حد این حرفها کسی نیست بتواند چنین حسی بد بدهد مرتیکه!
استراحت معنوی:
- دعا و مناجات کردن
- خوندن متنهای فلسفی و دینی
- کمک به دیگران به صورت داوطلبانه
کامل است، حسابی تکمیلم
استراحت احساسی:
- یادداشت کردن احساسات روزانه
دیروز سعی کردم چیزهایی که ذهنم را مشغول کرده روی کاغذ بیاورم، چیز خاصی مشغولش نکرده بود، همه چی عالی و آرام بود، این قدر آرامش غیرطبیعی است، اعتراض دارم.
- امتحان فعالیتهای مورد علاقه
این که توی «استراحت ذهنی» هم هست، فکر کنم این مطلب رفیقمان همچین مطلب محکم و درخوری نیست.
- تعیین حد و مرز برای خود
آیا منظور این قسمت آن است که آدم اگر حد و مرز نداشته باشد خسته میشود و با حد و مرز داشتن خستگیاش در میرود؟ شاید هم چنین باشد، مثلا یک آدمی عاشق یک آدم دیگر میشود یا اصلا در نخ در کفش میرود یا به قول نسل Z رویش کراش میزند، اگر به علت این درگیری ذهنی در به دست آوردنش دچار خستگی شده باشد، با کشیدن یک مرز با ماژیک قرمز دور آن و فهم این مطلب که آن شخص برای من نیست، شاید خستگیاش در برود، چون یک بار سنگین عشقی را از روی ذهنش زمین گذاشته است.
- وقت گذراندن با افراد مورد اعتماد
استراحت ذهنی
- وقت گذراندن در طبیعت
یادم است یکبار خیلی حالم گرفته بود سر ظهر بلند شدم رفتم پارک، آبی که جریان داشت و سبزههای پارک چنان حالم را عوض کرد که بیا و ببین.
- انجام فعالیت مورد علاقه
زمانی فیلم دیدن را دوست داشتم و بعد نقد کردنش را، شاید رفتن به یک رستوران شبانهروزی در همین نزدیکی ساعت 5 صبح و به بدن زدن یک کاسه آب مغز گوسفند همراه یک زبان و بناگوش حالم را سر جا بیاورد، ولی ترجیح میدهم الآن روی تختم لم بدهم و لم یلد و لم یولد بخوانم :)
- کنار گذاشتن تکنولوژی برای کوتاه مدت
قبل از این که جمله تمام شود کنارش خواهم
- ۰۲/۰۴/۰۵
دوم اینکه میشه بیای در مورد این تعیین حد و مرز برای خود، بیشتر حرف بزنی؟
اصلا اینکه آدمی مال من نیست یعنی چی؟
مال کسی بودن چطوریه؟ صفر و صدیه یا طیفه؟