شکل نماز چند سال است ذهنم را درگیر کرده و سوالی که همیشه داشتهام این است که چرا باید هر روز این کار تکراری را انجام دهم؟ محتوای نماز که چیز جدیدی ندارد، دائم یک سری حرف را باید تکرار کنیم و یک سری حرکات را انجام دهیم.
یکی از وجوه حکمت نماز که امام صادق در حدیث بیان کرده این است که نماز ضامن بقای دین است. پیامبران میآمدند و فراموش میشدند تا این که خداوند نماز را برای دین وضع کرد.
اما وجهی که من شخصا به آن رسیدم وجه هویت بخشی نماز است. ما جوانان این مرز و بوم که عقاید درست و درمانی نداریم و از چند جهت تکه پاره شدهایم. معجون مدرنیته و سنت و مذهب و غرب شدهایم بیش از همه چیز در این شرایط به هویت نیاز داریم.
هویت یعنی این که بدانیم چه کسی هستیم و چه وظیفهای داریم، چشم اندازمان نسبت به زندگی چیست و به طور کل عقاید و جهان بینیمان به چه شکل است و رفتار و اعمالی که حاصل از آن عقاید است چه چیزهایی هستند.
وقتی واقعا هویت خودمان را نمیدانیم میرویم در گروه آدمهایی که حیران و سرگردان به کارهای پیش فرض دم دستی میپردازند. همین طوری خودمان را مشغول میکنیم و با دغدغهای مثل پول یا پیشرفت شغل زندگی را میگذرانیم و چون آرمانی نداریم که بر اساسش برنامهای بریزیم و مشغول کار شویم به کارهای آسان و خودفراموش کُن مثل فیلم و بازی و رمان و موزیک رو میآوریم.
یادم است یک زمانی که خیلی داغان شده بودم با خودم یک برگه مقوایی در جیبم حمل میکردم که رویش نوشته بود: من یک بچه حزب اللهی بسیجی انقلابی مومن هستم.
این تمام هویتی بود که برای خودم در چند کلمه تعریف کرده بودم تا دائم نگاهش کنم و به خودم یادآوری کنم.
نماز هم چنین سیستمی دارد. یک برنامۀ هویت بخشی طولانی مدت است. از اذان و اقامه شروع میشود:
الله اکبر
الله اکبر عن یوصف
خدا بزرگتر از آن چیزی که توصیف میشود.
اذان شروع میشود با بزرگی خدا، یعنی تمام دغدغهای که الآن من و تو داریم خدا از آنها بزرگتر است و اعتقاد به این مسئله باعث میشود ما از تمام گرفتاریهایمان بزرگتر شویم.
هویت بعدی از راه میرسد که هیچ خدایی جز الله نیست. تمام چیزهایی که بندۀ آنها شدهایم کنار میروند و فقط الله میشود خدای ما.
خدایی که بعد در چهار مرحله توحیدی میفهمیم هر فعلی که در جهان اتفاق میافتد فعل خداوند است و هر چه هست تجلی خداوند است.
و بعد برنامۀ هویت بخشی ادامه پیدا میکند. تشویق به نماز که بهترین عمل است میشویم تا این که تکبیرة الاحرام را میگوییم.
دستها را تا گوش بالا میآوریم و به عنوان نمادی که تمام دنیا را پشت سر میگذاریم وارد نماز میشویم.
نماز هم تک تک تکرار چیزهایی است که هویت انسان مسلمان را تشکیل میدهد و نماز هر روز تکرار میشود چون هویت هر روز و هر لحظه نیاز به یادآوری دارد.
شاید یکی از دلایلی که توصیه شده در نماز حضور قلب داشته باشیم و معنای چیزی که میگوییم را بفهمیم از هیمن لحاظ است که باور کنیم تمام چیزهایی که میگوییم عین حقیقت است.
تفکر در تک تک اذکار نماز و حالات نماز و حکمت آنها که در کتابهایی مثل اسرار الصلاة آمده به ما نشان میدهد خداوند خیلی باهوشتر از عقل ظاهربین ماست.
- ۷ نظر
- ۰۵ ارديبهشت ۹۹ ، ۲۰:۲۸