ارتباط مرغ سحر با ناله
مدتها بود که صبحها خواب میماندم، خوابهای سنگینی که مرا در لحظات آخر نزدیک به طلوع آفتاب نهایتا بیدار میکرد و ریشخند میزد بهم که هههه نماز صبحت قضا شد! یا فقط یک دقیقه فرصت داشتم که باید میپریدم با سنگ گرانیت اُپِن تیممی میکردم و نمازی سریع میخواندم.
انواع روشهای بیداری را سنجیدم، با تعدد زنگهای صبح، با قرار دادن صدای سوت یا صدای بم، صدای باران و رودخانه و گیتار و آکاردئون و کلارینت، موزیک در فاز شش و هشت، اندی، ابی، ساسی مانکن، تمام کفر و غنا را برای اسلام به میدان آورده بودم، بتهوون و باخ و موتزارت، هیچ چیز فایده نداشت.
تا آنکه در لیست موسیقیهای آلارم صبح به صدای مرغ سحری که ناله میکرد رسیدم، به Rooster! صدای خروسی که انگار از فرط ضعف و شوق پس از پیامک واریزی یارانه ناله میکند. گویی صدابردار خروس را گرفته و چنان فشارش داده که چشمهایش از هم بیرون پاشیده و کاکلش هم از خون باد کرده و آخرین ناله را بیرون داده.
از زمان وضع این صدا بر آلارم صبحگاهی دیگر با اولین ناله از خواب بیدار میشوم و نه تنها در زمان ناله، بلکه یک ساعت پیش از آن - شاید به دلیل دلهره و ترس ناخودآگاه از این آسیب روانی- بیدار میشوم و جالب آنکه چند خانه آن طرفتر همیشه یک خروس دیگری ناله میکند و صدایش میآید.
و جالب آنکه مدتها میخواستم بنویسم و چیزی به ذهنم نمیآمد جز واژۀ مرغ سحر! و حال به بخشی از سبک زندگیام بدل شده است که علاوه بر نالۀ مرغ سحر در سر صبح، باعث نالۀ اعضای خانواده میشود که این چه آلارمی است قرار دادهای.
- ۰۲/۰۹/۲۱