اگر شما را سلطانی باعظمت به محفل انس خود یا مجلس سلام خویش بار دهد و در برابر همگان مورد توجه و تلطف قرار گیرید، چون این مقام را در قلب خود مهم میشمارید و آن را با عظمت و اهمیت تلقی میکنید، بنابراین قلب شما یکسره در آن محضر حاضر میشود. با کمال رغبت و اشتیاق، تمامی خصوصیات مجلس، مخاطبات، حرکات و سکنات سلطان را ضبط میکنید و دل شما در همه احوال حاضر در آن مجلس خواهد بود، بدون لحظهای غفلت.
اما برعکس، اگر کسی که مورد اهمیت شما نیست و قلب او را ناچیز میشمارد با شما سخن بگوید، حضور قلبی در مکالمه با او نخواهید داشت و از حالات و سخنان او غافل خواهید شد. از اینجا روشن میشود که علت عدم حضور قلب ما در عبادات و غفلت از آن چیست.
اگر ما برای مناجات با حضرت حق تعالی و ولینعمت خود، همانقدر که برای سخن گفتن با یک مخلوق عادی و ضعیف اهمیت قائل میشدیم، هرگز اینچنین دچار غفلت، سهو و نسیان نمیشدیم. بهوضوح مشخص است که این سهلانگاری و مسامحه ناشی از ضعف ایمان به خدای تعالی، رسول اکرم (ص)، و اخبار اهلبیت عصمت (ع) است. بلکه این کوتاهی، ناشی از سهلانگاری در محضر ربوبیت و مقام مقدس حضرت حق است؛ ولینعمت بزرگی که ما را نهتنها بهواسطه زبان انبیا و اولیا، بلکه از طریق قرآن مقدس خود به مناجات و حضور در محضرش دعوت فرموده و درهای مکالمه و مناجات با خود را به روی ما گشوده است.
بااینحال، ما حتی بهاندازه گفتوگو با یک بنده ضعیف، ادب حضور در پیشگاه او را رعایت نمیکنیم؛ بلکه هرگاه وارد نماز - که بابالابواب محضر ربوبیت و درگاه حضور اوست - میشویم، گویی فرصتی یافتهایم تا درگیر افکار پراکنده و وسوسههای شیطانی شویم. گویی نماز، کلید دکان، چرتکه حساب یا اوراق کتاب است!
این را نباید جز ضعف ایمان به خدا و ضعف یقین به او چیز دیگری دانست. اگر انسان به حقیقت، عواقب و معایب این سهلانگاری را درک کند و آن را به قلب خود بفهماند، بیشک در صدد اصلاح برمیآید و برای معالجه خود گام برمیدارد.
سر الصلاة | امام خمینی
- ۱ نظر
- ۲۸ بهمن ۰۳ ، ۱۷:۴۲